سلام مامانای چند فرزندی و حسااابی قوی
خدا قوت بهتون
مامانایی که بچه اولشون دو سالش بود ، نی نی دوم به دنیا اومد ، میشه از چالش ها سختیاش بهم بگین که من ذهنی یک مقدار امادگی داشته باشم.
میشه بهم از تجربیاتتون بگین ممنون میشم 😍🫠

عرضم به حضورت فاصله سنی دختر بزرگم با دومی ۳ سال هست دومی که تازه بدنیا اومده بودم بزرگه ۳سالش بود تازه ۷ روز زایمان کرده بودم یه لحظه خوابم برد بیدار شدم دیم بزرگه پماد کالاندولا رو داشت تو دهن کوچیکه فشار میداد این یکی از چالش‌ها 🤣🤣🤣

منم دخترم سه ونیم سالش بود که پسرم به دنیا اومد
تا چند روز که پیش من نمیومد
روز سوم اومد فوووت کرد روصورت داداشش، نفس بچه رفت ‌کبود شد به زور برگشت😔
بعد اونروز دیدم بالش گذاشته روش میزد رو بالش
کلا خیلی سخته خیلی
من به این نتیجه رسیدم که بهترین فاصله سنی بالای هفت ساله

من به دخترم که سه سالشه مسولیت میدم که مراقب داداشت باش باهاش بازی کن مواظب باش تا من غذا درست و واقعا تاثیر داشته الان اصلا حسودی نمیکنه

فاصله سنی پسرای من سه ساله . تا چهل روز اول واقعا جرات نداشتم دسشویی هم برم .پسرم حساس شده بود می‌گفت ببریم پسش بدیم به خدا 🥴 پولمونو بگیریم
چندباری کنترل انداخت رو صورتش و یه بار گوشی و دمپایی و....
ولی الان خیلی دوستش داره و مواظبشه

فک تو درگیر نکن انشالله خدا بهت قوت میده عزیزم ...منم بچهام 4سال به هم دارن کوچیکه تازه چهار دستو پا یاد گرفته بود .درگیره بزرگه بودم .دیدم بچه کوچیکم رفته تو حیاط زنبور گرفته میخوره .فقط تونستم پراشو از دهنش بیارم بیرون 😅تا دوسه روز منتظر بودم مریض شه

منم لایک کن خواهر😂

دختر کوچیکم ده روزه بود پاشدم از پیشش لیوان رو بزارم تو ظرفشویی ب محض پاشدن من از پیشش چهار انگشتشو گاز گرفته بود بمیرم براش انقد گریه کرد جاسم مونده بود

بچه های من کمتراز۳سال فاصله سنی دارن هردوپسرن...دومی که اومداصلاسامیارحسودیش،نمیکرداصلاروپتویاوسیله هاش،حساس نبودکه ماله منه‌‌..فقط،هرکس می اومدخونه نمیزاشت بچه بغل کنن میگفت برین بخرین...فکرمیکردمیبرنش😄🫣
شکرخدا الان همبازی هستن هموخیلی خیلی دوستدارن شباکنارهم میخوابن صبح هرکدوم بیداربشن هموبغل وبوس میکنن
کم پیش میاددعواکنن اونم زودهنوبوس میکنن
من درکل میگم اگه هدف آوردن بچه دوم یاسوم هست هیچوقت اختلاف سنی رونزارین از۳سال و۲سال بیشترشه...واقعاباهم بزرگ میشن وسختی نداره...

مال من فاصله سنی پسرام یک سالوهفت ماهه
همش چالشه خواهر😅😅
اول اینک یک تاب ریلکسی بگیر ب چارچوب دراویزون کنه
بچه رو پایین نزاری اون یکی بزرگه بزنتش🥲😅😅

منم دخترم سه سالش بود پسرم دنیا اومد .یه دفعه در دهنش. را گرفته بود گف نمیزاره پویا ببینم یه دفه هم دسش را تو دهنس کرد و گاز گرف بچه سیاه شد

بسمه تعالی .... خب از کجاش شروع کنم؟؟؟؟ پسر اولم دوسال و دوماهش بود پسر دومم اومد .... تا ده روز که بزرگه رو تختم پیشم می‌خوابید و کوچیکه پیش مامانم چون بزرگه حساس شده بود تب میکرد .... بعدشم رو زمین نمیتونستم بزارمش چون بزرگه لگدش میکرد ...به بهونه بوس میزد زیر گوشش و....... الانم که ۹ ماهشه نوبتی رو هم کرم میریزن و کشتی کج ادامه راهشونه🤣🤣 بغلم یا هردو هم زمان یا هیچکدوووم😁 و من الله توفیق

سلام عزیزم وقتی دومی به دنیا اومد اولی ۳ سالش بود همین که از بیمارستان رسیدیم یه خونه خوابوند زیر گوش دخترم دوباره یه روز یه لحظه رفتم دستشویی ا ومدم دیدم بالش‌ها رو چیده رو دخترم می‌خواست بره روش همینجوری ادامه داشت تا سومی به دنیا اومد سومی به دنیا آمدنی دومی سه سالش بود همین چالش‌ها روز به روز ادامه داره تا الان

منم تا موقع تولد دومی،پسرم ۳ سالش میشه
ذهنم درگیر شده که چیکار کنم
مخصوصا من که بچم یه نی نی بغل میکنم گریه میکنه که نکن

من بچه اولم ۱ سال و ۲ ماهش بود که دومی دنیا. اومد 🤪هیچ وقت یادم نمیره پسرم زردی داشت دستگاه اوردیم خونه پسرمو لخت میزاشتم زیرش ( از ۴ روزگی) هنوز بندنافش نیوفتاده بود روز هشتم همین جوری که دراز کشیده بودم کنار دستگاه پسر اولم از آشپزخونه اومد رفت بالا سر داداشش یهو بند نافشو کند 🫢 یعنی من تا بلند شدم دیدم ناف امیرعلی تو دستشه 🤦🙈چقدر گریه کردم منم تنها بودم کسی پیشن نبود....
ولی الان باهم بازی میکنن همو میزنن 😅🤣