۱۳ پاسخ

من با اینکه بچه نمیخواستم و یهویی شد و از درس و کارم افتادم ولی پشیمون نیستم

پنج سال دیگ رو در نظر بگیر با دخترت میری پارک مسافرت کافه کلی کیف میکنی اونا تازه میخوان باردار بشن

مگه چند سالته

من دو تا دختر دارم یکی ۱۴ سالشه یکی ۴ ماهشه یعنی وجودشون رو بدنیا عوض نمیکنم ،،عزیزم به این فکر کن که تیکه ای از وجودت باهاته نفس میکشه زندگی میکنه ..بچه داری یسری سختی‌هاشو داره ولی بخدا توکل کن انشالله اینم میگذره .‌به فکر آینده باش

مگه چند سالته ؟ من پسر اولم ۷ سالشه یه سه سالی میشد دیگه از آب و گل دراومده بود و اصلا وابسته من نبود دیگه راحت میتونستم بذارمش پیش کسی و به کار و تفریحمم برسم ، کارمم تازه دو سالی شده بود که جون گرفته بود و به درآمد خوبی رسیده بودم که خدا خواست و بچه دار شدم دوباره انقدر ناگهانی بود که اصلا باورمون نمیشد این بچه کی به وجود اومد چون مطمئن بودم و جلوگیری داشتم و اصلا نیت بچه دار شدن نداشتیم وسط اساس کشی با اون همه کار سنگین فهمیدم باردارم انقققققدر گریه کردم انقدر ناشکری کردم که خدا منو ببخشه ، حتی به سقط هم فکر کردم خدا از گناهم بگذره ، ۴ ماه کارم شده بود گریه زاری چون میدونستم دیگه از کارم عقب میفتم و دیگه مثل قبل راحت نیستم اما کم کم کنار اومدم باهاش ، به دنیا اومد ۷ روز بستری شد بیمارستان بخاطر مشکل ریه نمیدونی چی کشیدم گفتم خدایا جواب ناشکری های منو با بچم نده من طاقتشو ندارم توبه کردم الان که نگاهش میکنم اصلا نمیدونم چجوری بدون این بچه زندگی میکردیم ما انقدر که دوسش داریم ، فدای سرش کم کم کارمم دوباره شروع میکنم ،

به زمانی فکر کن که پا به سن گذاشتی شما بچه داری و اونها تک و تنها باید گوشه خونه بشینند،همیشه که نمیشه تفریح و گردش رفت وقتی آدم پیر میشه دیگه امجبوره همه چیز را کنار بزاره،شابد اونها هم الان حسرت تو را بخورند که خوشبحالش داره بچه میاره و ما تنها هستیم،پس بخاطر بچه دار شدنت خدا را هزاران هزار بار شکر کن

منم مثل توام ولی ب چندسال بعدم فک میکنم

من دوتا دسته گل دارم
یه روزایی از شدت خستگی میگم خدایا این چه کاری بود کردم دو رو بریام راحت میرم تفریح بازار خرید کافه یا آرایشگاه و باشگاه و .. من حتی نمیتونم برم یه آرایشگاه برای اصلاح صورت مابقی بماند
اما بعد پشیمون میشم میگم خدایا منو ببخش خودم خواستم و تو لطف کردی بهم دادی
ولی در کل خیلی سخته ،خییییییلی
بعضی روزا تو خلوتم گریه میکنم همش میگم تا بچه ها از آب و گل در بیان من جوونیم رفته

بچه شیرینی زندگی .هر چی هم تفریح بری به این خوبی نیست ..دخترم عشق من خدا را صد هزار بار شکر میکنم که بهم یک دختر ناز داده...البته دو تا گل پسر هم دارم

درکت میکنم دقیقا میفهمم چی میگی من پسرمو خیلی دوس دارما ولی همسنام در حال عشق و حالن نمیگم پشیمونما خداروشکر ولی بعضی وقتا حس میکنم زود بود برام

زیااااددددد

افسردگیه عزیزم خوب میشی سرتو گرم کن

من تاحالا پشیمون نشدم چون خودم خواستم

سوال های مرتبط