سلام مامانهای عزیز دوستان قشنگم 🥹
ی مدته اصلا دست و دلم به کار خونه نمیره ... خونه نامرتب میشه اعصاب خودم و بیشتر از اون همسر داغون میشه😫😫 بی حوصله شدم فقط دلم میخواد وانیا خانوم بخوابه که اونم خوابش خیلی کمه 🥴🥴 حس میکنم رایان خیلییییی حرف میزنه اعصابم خیلی داغونه خلاصه
حس خستگی زیادی دارم 😵‍💫😵‍💫دلم میخواد فقط ی روز یکی بچه ها رو نگه داره من بخوابم و هییییچ کاری نکنم 🤭☺️🫣
راه حلی دارید برای فرار از این خستگی و برگشتن آرامش به زندگی با بچه 4سال و نیم و یکساله؟
البته اینم بگم که تغییر ساعت کاری کارمندان هم بی تاثیر نیست 😫😫 عملا کمک همسرم رو ندارم این مدت چون ساعت 4.30 بیدار میشه از اون طرف 2.30 میرسه خونه باید ناهار آماده کنم (قبلا ناهار سرکار میخورد) بعد بخوریم و ی چای و چون خسته اس از حدود 4ونیم تا 7 و 8 می‌خوابه😵‍💫🥴 و منم و دو تا بچه بیدار 🫤
بعدش شام درست کنم بخوریم دوباره بخوابیم 🫠🫠🫠☹️☹️ کلا خلاصهههه داغونمممم
پیشنهاداتتون رو با عشق میخونم 😍♥️😘

۱۵ پاسخ

عزیزم بنظرم هیچم مشکل از خستگیه شما نیست ، چون همسرت ساعت کاریش عوض شده کلا ریتم زندگیت رو عوض کرده و چاره ای نیست جز صبر کردن که به روال برگرده. یعنی واقعا حتی ی روزم مردا طبق برنامه نیان خونه کلا همه چی عوض میشه 😵‍💫😬

حالا حالا وضع همینه
من ک با خوردن قهوه ونسکافه میگذرونم

سلام گلم خوبی
وای چقد طولانی این مسیر بی خوابی و خستگی منم کسی ندارم بزارم
فک کنم شما بتونی بزرگه رو بفرستی خونه بازی
و از ۲سالگی جفتشون خونه بازی ببری یا مهد بزاری حداقل یدونه کنارته

راه حلش اینه بیایی باهم بریم بیرون 😅

عزیزم همسرتون کمک نمیکنه برای همین خسته ایی سعی کن وقتی همسرت خوابه شماهم بخوابید که یه استراحتی کنی تا اخر شب کلی سرحال میشی

من بعضی اوقات به شوهرم میگم من دیگه نمی کشم همین الان طلاقم بده بچه هاتم ورداربرو
هیچ کدوم نمی خوام مهریه ام حلالت😆😆
بعدمیگه دلت میاد نمی تونی قیافه بچه هارو
نشونم میده میگه آخه می تونی؟
میگم آره من دیگه طاقت ادامه دادن ندارم انصراف

بنظرم شام که درست میکنی زیاد درست کن برای ناهار فردا هم بمونه اینطوری یکم کارات کم میشه بعد اونموقع که همسرت بیداره و بچه ها رو نگه میداره شما استراحت کن که انرژی کافی داشته باشی
یا یکی بیاد کمکت که میگی کسی نیست

چقدر تو منی!
فقط من یکی دارم صبح میفرستمش مهد ولی حال ندارم کاری کنم همینجوری لش می کنم رو تخت تا وقتی که بیاد، نهار یه چی دم دستی میخوریم بزور میخوابونمش تا بیدارشه شوهرم کارمتده میاد ۵ اینا میرسه ، دیگه تا یه میوه بیارم یه کم بینیم میرم سراغ شام ولی همسرم زود میخوابه که ۴پاشه ، اصلا زندگی نداریم ، من هیچ حوصله م نمی کشه به جنع کردن خونه همه چی ولوعه یکماه هم کمردرد داشتم خوابیدم بجا الانا هم تنبل شدم هم جون ندارم

منم خیلی فس شدم فقط ب زور ی ناهار درست میکنم اونم زیاد ک شامم بخوریم خونه زندگی هم داغون با اینکه ی بچه دارم اونم زیاد اذیتم نمیکنه ولی خیلی تنبلم شما ک ان شاالله خدا بهتون توان بده با دوتا بچهمولتی ویتامینی قهوه ی چیزی بخورید بلکه یکم انرژی بگیرید

پیشنهادم اینه شام و جوری درست کنی که برای ناهار فردا درگیر نباشی و تا ظهر بگیری بخوابی

منم چقد دلم میخاد ی روز کامل فقط بخابم
ولی فکرشم میکنم دلم برا دخترم تنگ میشه
البته منم کسیو ندارم،امروز با مادرشوهر رفتیم پارک،میگه کالسکه نیار ،میگم کمردرد دارم اگه بغلش میکنی تا نیارم
خلاصه ی ساعت و نیم گذشت برگشتنی دخترم بهونه گرفت برداشتم گرفتمش بغل
مادرشوهرم غر زد ک وانمیسه،گفتم ی ساعت و نیمه تو کالسکه س دیگه چیکار کنه بنده خدا
اینقد جنسش خرابه خریدشم گذاشت تو کالسکه بچم ولی نگفت حداقل کمکم بیارتش
ی دستم بچه بغل با ی دست کالسکه هل دادم تا خونه

از همسرت کمک بخواه عزیزم همسرمنم کارش سخته ۵ میره تا ۳ ولی من زیادنمیزارم بخوابه که یکم بهم کمک کنه

گلم فقط و فقط باید کمکی داشته باشه از جنس خواهر یا مادر یا مادر شوهر و...اگه نبست حداقل همسرت یه کمکی بده مثلا از تایم خواب بعدظهرش کمتر کنه و تو کار خونه یا نگهداری بچه ها کمکت کنه

منم دقبقا همین حالو دارم ..فقط دوست دارم دراز بکشم و گوشی دستم باشه حالم بهم میخوره از این وضعیت ولی حوصله هیچیو ندارم کاری هم نمیتونم بکنم😐😐😭

عزیزدلم اگه مادر یا مادرشوهر و یا خواهری کسی دارید بچه هارو چند روز یکبار چند ساعت اونجا بذارید و بیاید خونه اگه دوست داشتی استراحت کن اگه دوست داشتی خونه تمیز کن ولی درکل خیلی سخته با دو تا بچه خونه تمیز داشتن به خودت سخت نگیر 😘🤍

سوال های مرتبط

مامان 👶💙علیرضا 💙👶 مامان 👶💙علیرضا 💙👶 ۲ ماهگی
سلام مامانا
دخترم ۴/۵ سالشه
یه هفته بود گلوش خس خس میکرد و سرفه داشت
و آبریزش هم بعدش شروع شد
البته هیچ تب نکرد تو این مدت

شنبه شب بردمش دکتر
گفت سرماخوردگی معمولیه
بهش سرماخوردگی و دیفن و ایبوپروفن داد و مصرف میکردم تو این دو روز مرتب

همون شنبه شب که بردیمش دکتر
یهویی نصف شب ساعت ۳ از خواب بیدار شد و.گریت شدید که گوشام درد می‌کنه و نیم ساعتی گریه کرد و بعد خوابید و دیگه تا امشب هیچی نگفت و مرتب داروهای رو میدادم

البته اینم بگم همون یه هفته قبل دو سه روزی چشماش هم آب میداد و چرک‌پس میداد که برای همون هم پماد داد و مصرف میکردم

اما الان مسأله اینه
امشب از ساعت دو بیدار شده و بهش داروش رو دادم و حالش خوب بود
ولی خوابش نمی‌برد
یهو ساعت ۴ بیدار شدم دیدم هنوز بیداره
ولی تب داره و از طرفی میگه گوش چپم درد می‌کنه
الان نمی‌دونستم با چی تبش رو پایین بیارم چون استامینوفن نداشتم
بدنش هم داغه مخصوصا سینه اش

دارم با یه دستمال به آب و‌ گلاب رو سینه اش میزارم تا تبش رو پایین بیارم
و خنکش کنم

اما خب الان من موندم دخترم چه مشکلی داره اینجوری شده
از ساعت دو خوابش نبرده تا الان که تازه خوابش برده

من الان باید چکار کنم به نظرتون؟؟