۷ پاسخ

آخی عزیزم خدا قوت.فقط مادرا میتونن همدیگه رو درک کنن.امروز شاهان از صبح هیچی نخورده یه بند گریه که بغلم کن فقط جاروبرقی که روشن میکردم آروم میشد خاموش میکردم گریه میکرد کلافست به خاطر دندونش منم از صبح با یه بچه تو بغل ناهار درست کردم کارای خونمو کردم آخرش شوهرم اومده میگه از صبح چکار کردی جلو کولر بودی

آره واقعا ما مادرا خیلی بدبختیم

الان تو سنی ه که خودش با خودش بازی می‌کنه که
تشک بازی و اسباب بازی هاشو بزار خودش بازی می‌کنه
خودتم به کارات برس ، یا بزلرش تو صندلی غذا ش
به کارات برس
خوابش بیاد یهو میبینی خودش خوابیده
بعدم بزارش تو کالسکه خودتون برید بیرون
مادر پسری
حالا شوهرت یا میاد یا نمیاد دیگه
ببرش پارکی ، زمین بازی جایی
بچه هارو ببینه

هعی شوهر منم اومده از سرکار
ناهار خورده رفته گرفته خابیده
بهش میگم بچه دو سه روزه خیلی اذیت میکنه شب بریم ی راهی بریم هم حال خودم عوض شه هم بچه
شاید کلافه شده تو خونه حوصلش سررفته. میگ خابم میاد
گفتم خوبه حداقل شب تا صبح رو ی سره میخابی
مث منه بیچاره ۵۰۰ بار بیدار نمیشی 🥺

نه سیره

گشنش نيس؟من الان ١٧٠ تا شير خشك دادم دو ساعته خوابيده خيلي چسبيد پا شدم ميزامو تميز كردم

دیگه تواین سن خوابشون کم میشه

سوال های مرتبط