هانا بازی می‌کنه با عروسکش گاهی با ی عروسک دیگه اونیکی رو میزنه نمی‌دونم چرا حساس شدم زیادی یا اشتباهی کردم
من اصلا دستم بهش نخورده بخواد بخوره امیدوارم بشکنه فقط میگم گاهی خیلی اذیت می‌کنه بس کن یعنی چی من فقط اینارو میگم اونم در حال زدن عروسکش بهش میگه

عزیزم حتما شمارو هنگام جرو بحث زا شوهرت دیده
چون مشاور میگه ببنید بچه ها چه عکس العملی با عروسک و وسایلشون دارن این دقیقا بازتاب کارهای خودتون هست که دیده
مثل تیام کوچولو بود سرش جای می‌خورد باباش میگفت اشکال نداره الان میزنمش
الان تیان تا دستش یا پاش جایی میخوره فوری میزنه یه او‌ن چیز
الان به شوهرم میگم‌نگاه کن هرچی بهت میگفتم نگو گوش نکردی الان فک میکنه هر وقت اتفاقی براش می افته باید بزنه اون طرف یا چیز
بچه ها عین کاغذ سفید هستن هر چی روشون بنویسی همون میشن

پسرای من عروسک ها رو میزارن رو کوسن مبل میزارن رو پاشون لالایی میخونن خخخ من میگم شیرشون بدید میکشن لباسشون بالا شیر میدن

بچه های من خیلی همدیگرو میزنن بعضی وقتا آرسین نمی‌بینه اروین زدنش میگم مامان عروسکت بود داداش نبود می‌ره عروسک میزنن