۴۴ پاسخ

ما موقعی که حسین رو باردار بودم اما نمیدونستیم کربلا بودیم.شوهرم یبار که رفت حرم حضرت عباس گفت که خیلی حال معنوی بهم دست داد دعا کردم از حضرت عباس خواستم که خدا بهمون یه پسربدن اسمشو بذاریم حسین و بشه نوکر برادرت.از سفر اومدم تهران آخر هفته ش از موعدم گذشت و آزمایش دادم و دیدم باردارم..
با اینکه کاملا بچمون خداخواسته بود😍😍

منو همسرمم چون عاشق صاحب این اسم بودیم، گذاشتیم حسین❤️

از امام زمان دارمش 😍 مهدیار گذاشتم

علی زیبا ترین و برگزیده ترین اسم بود از بین بقیه اسم ها

منم چون اسم پیامبرمون محمدبودوخیلی اسم محمدودوست داشتم اسم پسرموگذاشتم محمدبعدازچهارتادخترخدابهم محمدوداد

اسم دوتا پسرامم به عشق امام علی گذاشتم
امیرعلی و ایلیا

من و شوهرم خیلی دوست داشتیم‌اسم علی رو
خودم دوست داشتم بزارم علیرضا
شوهرم گفت دو اسم خوشم نمیاد دیگه اسم‌علی رو گذاشتیم
میخوام اگه خدا بازم بهم پسر داد حسین بزارم 🥺

ما روز اول ازدواج با همسرم نذر کردیم خدا بچه سالم بده اگه پسر بود بخاطر امام رضا بذاریم رضا اگه دختر بود نذر حضرت زهرا. اولین شب دهه فاطمیه بدنیا اومد گذاشتیم کوثر

من باردار بودم خبر نداشتم و زن دایی همسرم خواب دیدن یه پسر بغل همسرمه که یه حرز جواد گردنشه به من گفتن یه بیبی چک بزار منم گفتم اصلا فک نمیکنم گذاشتم و دیدم باردارم 🥲 بعدش رفتم حرم اما رضا گفتم آقا اگر بچم پسر شد اسم پسرتون میزارم
پارسال حامله بودم رفتم کربلا ماه ۸
پنج شب کاظمین موندیم چون همسرم عاشق آقا جوادالائمه هستن 🥲🫀

من کلا اسم زهرا رو خیلی دوس داشتم و وقتی باردار شدم هر دومون سراین اسم ب تفاهم رسیدیم البته اسم رقیه هم بی حد و حساب دوست دارم به عشق سه ساله ارباب
پسر هم محسن یا عبدالحسن به عشق و ارادتی که ب صاحب نامشون داریم
خدا بهم ۴تا بچه بده تا به همه اسمایی ک دوس دارم برسم😄

روز تولدش برف میومد هیما تو هندی ینی برف
ی معنی عشق هم تو عربی میده

به نام خدا
باباش انتخاب کرد نمیدونم به چه دلیلی🤔

دعا کنید ان شالله به حق صاحب این اسم منم مامان بشم نیت کردم اسمشو بذارم حسین🥲♥️

این چ خوشگله مال زارعه ؟

من ار بچگی عاشققققق ماه بودم
همین الانشم علاقه خاصی به ماه دارم
نگاه کردن بهش آرومم میکنه
وقتی ازدواج کردم دوست داشتم اگر یروز بچه دار شدم اسم بچم حتمااا ترکیبی از ماه باشه
سراون پسر شدو من اسمش وگذاشتم ماهان🥰😍
ماهان من ماه من🌛🌜

من حقیقت اینه که خیلی به انرژی اعتقاد دارم به اینکه هرچیزی میتونه تو مسیر آدم تاثیر بذاره
بهمین خاطر خیلی حساب کردم و تقریبا چند ماهی هم انتخاب اسم زمان برد که پسرم اسمی داشته باشه که متناسب با زمان تولد و شرایطش ارتعاش خوبی داشته باشه و اینکه معنیش قشنگ باشه....

شوهرم اسم نورا رو دوست داشت منم خیلی دوست داشتم اسم فاطمه بزارم دیگه شد فاطمه نورا😁

منو و شوهرم هر دو اسم ابوالفضل خیلی دوست داشتیم به عشق آقاا ابوالفضل خدا بهم یه پسر داد اسمشم گرفتم ابوالفضل 🥰

دواسمه دوست نداشتیم و دلم میخواست اسم پسرم تقریبا مذهبی باشه
ولی تو خانواده هامون پر بود
عاشق اسم محمدبودم ولی برادرم محمد بود
پسر های خواهر شوهرام
مهدی هم دوست داشتم ک اسم همسرمه
انتخاب خیلی سخته بود
دیگه آخر ول کردیم تصمیم رو یه اسم دیگه غیر مذهبی بود(آیهان)
ولی یه شب خوابیدم
این اسم اصلا به دلم نمینشست انگار ی چیزیم بود شب تا صبح حال عجیبی داشتم
صبح ک از خواب پاشدم یهو رو زبونم اومد مهدیار
گفتم فقط مهدیار
اصلا نفهمیدم چی شد و از کجا اومد
ولی به دلم نشست

مامانم بعد ۴تا و یه پسر ۶امی رو باردار شد کربلا رفته بود ضریح امام حسین با بابام نیت کرده بود خدا پسرشو جفت کنه اسمشو حسین میزاره از اونجا ک اومده فهمیده بارداره و اسم داداش اخریم محمد حسینه🥹❤️

من قبل اینکه جنسیت نی نیامون مشخص بشه شوهرم گف اگ پسر باشن میذارم داریوش کوروش☹☹☹
ولی من اصن خوشم نمیاد از اسامی اصیل.تا اینکه رفتم سونو و گفتن جفتشون دخترن
تو نت سرچ کردم اسامی دوقلو زیاد بود دلوین دلوان ب دلم نشست بیشتر از معنیشون خوشم اومد.
اسمای کردی ان.هرچند ما خودمون ترکیم😁😅

من بچه ی اولمه. دوست داشتم دخترمو بزارم ماهورا پسرمو هورام🥲
اما شوهرم گفت لیانا بزاریم منم دلشو نشکستم چون دختر خیلی دوست داره همین شد که گزاشتیم لیانا❤️🥹🫶

من و همسرم دلیل خاصی نداشت یه روز عصر شوهرم گفت بیا اسمشو بذاریم نِلا خیلی باحاله بهش بگن اسمت چیه اونم لوسی بگه نلا همین

ما فعلا اسم مهرسارو انتخاب کردیم چون ترکیبی از اسم من و شوهرمه...مهران..پریسا

بچه بودم یه همسایه داشتیم یه تک پسر داشت از همسر شهیدش به اسم کمیل
انقدر این پسر آقا و همه چی تموم بود تو همون عالم بچگی خیلی خوشم میومد ازش و نخبه بود
این اسم از همون موقع مورد علاقم بود و دلیل دیگشم اینکه کمیل یکی از بهترین یارای امام علی بوده

اسم پسر منم اورهانه من خودم اسم ایهان بیشتراز اورهان دوست داشتم ولی باباش گفت اورهان بهترین اسمی که انتخاب کردیم گذاشت
ولی پدر شوهر بیچاره میخواست اسم پدرشو عباس بذاره اونم دید ما اسم اورهان گرفتیم نظرش منصرف شد😄😄😁😁🤣

من چند تا اسم انتخاب کردم شوهرم بین اونا از رستا خوشش اومد خودمم خیلی به دلم نشست واینکه حس کردم اسم رستا یه چیزی بین اسم خودمو شوهرمه😅
شوهرم رضا،خودم سحر
شایدم اینطور نباشه ولی من اینطوری حس میکنم😁

هم چون الینا ب المیرا نزدیکه هم بخاطر معانی زیباش تو زبانهای مختلف تو فارسی ب معنی نیکو تو عربی نیکی برای ما تو یونانی زیرک و باهوش تو هندی نور و روشنایی

ما گذاشتیم سامیار چون روز چهارشنبه سوری دنیا اومد.معنیش محافظ آتش هم هست...البته من مهراد هم خیلی دوسداشتم ولی باباش گفت نه...دیگه شد سامیار.

من ارادت خیلی زیادی به امام حسن(ع) داشتم امام حسنی ام اصلا💚
برای همین اسم فرشته ای که امام حسن و بدنیا آورد گزاشتیم البته معنیش و هم خیلی دوست داشتم (آرامش)

چون من وشوهرم اول اسممون از میم هست دخترم شد ماهلین بعد که پسر دار شدم گفتیم اونم با میم باشه شد ماهور
ولی دوست داشتم پسرم علی باشه هم نام بابام ولی از طرفی دوست داشتم ب اسم دخترم بیاد

من. اسم. علیرضا هست پدر شوهرم دوماه بعد ازدواجم فوت کرد اسمش علی بود دیگه اسم علی رو از اون برداشتیم اسم رضا رو هم خواهرم وقتی من تو اقدام بودم برای بارداری
رفته بود امام رضا گفته بود امام رضا یه پسر بده به خواهرم اسمشو میزاره رضا اینجوری که الان اسم پسر گلم علیرضاس. اسم دخترمم کاملا دلی بود اولین بار که اسم سدنا رو تو بین اسما دیدم خیلی به دلم نشست با اینکه شوهرم میگفت فاطمه ولی بازم دلش نیومد دلمو بشکنه گذاشت سدنا کاملا دلی انتخاب کردم اسم دخترمو

لیا کوتاه بود.با معنا بود.دو اسمه نبود.دلم میخواست با حرف ل شروع شه..خلاصه نمیشه اسمش.

ما جفتمون دوست داشتیم بذاریم علی٬اگرم دختر شد لیلی.که پسر شد و علی❤️

ما از وقتی نامزد بودیم همسرم همش میگف عاشق اسم زینب و امیرعلیم. اسم خودش حسینه و اسم من معصومه میگف اگه اسمت معصومه نبود حتما اسم دخترمو میذاشتم معصومه. من زیاد ب زینب راضی نبودم بخاطر اینکه فک میکردم شاید خودش دوس نداشته باشه ولی هم کلی نشونه اومد برام هم اینکه همسرم خییییلی دوس داشت زینب بذاره

من علی دوس داشتم شوهرمم میکائیل اخرم شد مهیار 🤭🤭🤭

آنیکا اسم پرنسس کارتون مورد علاقه منه جادوی اسب بالدار😍😅

همسرم از اوایل بارداریم بچه رو رستا صدا می‌کرد و دوست داشت و اینکه تو خانواده نبود و منم بخاطره اون قبول کردم
البته من گندم رو خیلی دوست داشتم
اولی آخرش شد رستا

من قبل از بارداری اسم کوروش رو انتخاب کرده بودیم به چنددلیل
یکی از دلایل این بود که حتما اسم ایرانی باشه

من دوست داشتم بزارم نورا ولی همسرم میگفت معصومه
به تفاهم رسیدیم اخر چندتا اسم انتخاب کردیم همراه با معناشون بیشترین رای مرسانا شد یعنی هدیه خداوند

دلیل خاصی نداشت
یهویی از اسم آوا خوشم اومد گفتم اسمشو میذاریم آوا
شوهرم گفت اون دوتا پسرا رو تو انتخاب کردی این دخملی رو من انتخاب میکنم
منم گفتم نه عزیزم تا ۳ نشه بازی نشه🤣
روزی هم که میخواستم برم اطاق عمل آبجیم از شوهرم پرسید اسمشو چی میذاری
گفت همونی که مامانش انتخاب کرده چون بیشترین زحمتو مامانش براش کشیده و میکشه و حق انتخاب فقط با خودشه
و اینگونه شد که آوا خانم اسمش انتخاب شد

دنبال یه اسم بودیم ک هم خاص باشه هم تو طایفه هیچکدوممون نباشه ک گذاشتیم نیهان

ما صدتا اسم عوض کردیم تا به آرتین رسیدیم
بااینکه من قلبن کارن دوست داشتم...
وایشون علی اصغر😂

😂😂😂 یکی از دلایلش چون‌عاشق دوست انشرلی دیانا بودم
دومش اینکه حس‌خوبی بهم میداد وقتی میگفتم
ولی فک میکردم اگه پسر بود حتما علی میزاشتم

سوال های مرتبط