این وضعیت موندگار نیس بالاخره درست میشه اگر مث من صبور نیستی تحملت رو زیاد کن از تو یه ادم قوی میسازه
چرا یعنی محلت نمیده
یا کارشون میکن بعد میره
یعنی بخاطر اذیت بچه هس
من که خودم با دخترم میریم تو سالن میخوابیم چون دلسا بدخوابه رو تخت نمیخوابونم اونم میاد یه بالش پتو برمیداره اونورتر ما میخوابه😅😅
من شوهرم میگه شبا خونه مامانت اینا بخواب چون تو یه کوچه ایم الان ۵ ماهه جا خوابمون جداست
فرض کن وقتایی که میام خونه ؛؛؛ اصلا کمک نمیکنه من خونه رو خودم تمیز میکنم آشپزی میکنم من سه قلو دارم باید همه کاراشون و کنم خیلی وحشتناک سخت هم میخوابن ؛ بعد تا قبل بارداری شوهرم همیشه تا ۱۲ بیدار بود الان ساعت ۱۰ میره تو اتاق درم میبنده جدیدا هم میگه مگه فقط تو بچه داری
بعد ده روز که بچه هام تو بیمارستان بودن با دامادشون و خانواده عمه ش فهمیدم رفته شمال اینو فهمیدم خیلی دلم شکست ؛؛؛؛ بعد خودم بهش گفتم یه گل بگیر جلوی خواهرم زشته ؛؛؛؛ اومدم خونه چند روز خونه خودم بودم بعد ش رفتم خونه مادرم اینا الان بچه هام ۸ ماهشونه کلا فقط خانوادم کمکم میکنن
بعد نه گلی نه چیزی در صورتی که قبل بارداری قبله اینکه خودم اینارو توضیح بدم خودش میگفت این کار و میکنم اون کار و میکنم ... هم تختیام تا از اتاق میومدن شوهراشون با گل و شیرینی میومدن دیدنشون ،،،، من زایمان سختی هم داشتم اصلا هم خونه نرفتم چون بچه هام تو دستگاه بودن همه ناراحت م بودن ولی شوهرم عین خیالش نبود میگفت مگه فقط تو زایمان کردی
من تو بارداری چون پرخطر بودم به زور گفت باید بری خونه مادرت ؛ موقع زایمان م شنیدم همه استرس داشتن جز آقا ؛ من و از اتاق که آوردن بیرون اومد رو سرم و بعد چند دقیقه گفت من میرم تو ماشین میخوابم فرض کن از ساعت ۹ تا ۳ یه سر نزد بهم بعدش کل خانوادم اومدن بهم سر زدن و همه چی آوردن این نکرده بود یه شیرینی بگیره یه تعارف کنم بهشون
بچه بزرگتو ب شوهرت بسپار
بدعادتش کردی عزیزم ازش کار بخواه هیچ مردی خودکار کاری انجام نمیده خودشونو ب اون در میزنن همشون
من کلا از اول شوهرم گفت اگ میخوای جامونو جدا کنیم بخاطر بچه گفتم ن نیاز نیس هر ۳تامون کنارهم میخوابیم گفت ممکنه گریه کنه من صبح زود میرم سرکار اذیت میشم گفتم چاره نیست مجبوری تحمل کنی
همسر منم یکم میچرخه بعد روشو میکنه اونوز و میخوابه دیگ چ میشه کرد غر ام بزنم میگه من مثبیروت کار میکنم
😕😕😕😕😕باهاش حرف بزن بگو احساس تنهایی میکنیم وقتی تو پیشمون نمیخوابی.اصلا ی کاری.بچه هاتو بردار توام جاتو توی سالن پهن کن پیشش بخوابید در تعجبم واقعا.
تنها نیستی منم هستم ولی من با بچه هام عشق میکنم راضیم از شرایطم ...
شوهر منم همینه
خب چرا باهاش حرف نمیزنی بگو تو همسرم هستی پدر بچه هامی احتیاج دارم کنارم باشی حداقل خواب پسری باتوباشه منم ازت دلگرمی میگیرم روحیه ام خوب میشه انگیزه پیدامیکنم اگه تو زندگی حال دل زن خوب نباشه اون زندگی هم حال دلش خوب نیست
عزیزم تنها نیستی. منم تا 4 ماهگی با دخترم تنها تو اتاق خوابیدم. بعد دیگه وقتی هوا گرم میشه تو اتاق نمیشه خوابید اومدیم تو پذیرایی همه باهم میخوابیم. خب تقصیر اونام نیس ک صب تا شب سرکارن باید یه خواب درست داشته باشن
باهاش حرف زدی؟ منم چند ماه اول شوهرم پیشمون نمیخوابید اوایل غر میزدم نمیفهمید مشکلم چیه یه روز بغضم ترکید همه حرفامو زدم بعد اون دیگه جاشو جدا نکرد .هرچند که کمکی نمیده فقط پیشمون میخوابه ولی بازم از نظر روحی خوبه...
درکت میکنم عزیزم تو تنها نیستی،واقعااااا از اینهمه بیخیال بودن یک مرد من تعجب میکنم ،تمام سختیا روی دوش ماست بعد فامیلی برای پدره بازی و خوشحالیش برای پدره،بعضی وقتااااا از خستگی میشینم زار میزنم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.