خانما شما مهمونی میرید بچه هاتون مثل همیشه رفتار میکنن؟؟
من دو روزه مهمونی میرم پسرم گریه های خیلی بدی میکنه واقعا اصلا تو خونه این حالت نمیشه و ارومه
نمیدونم چیکار کنم نمیشه که همیشه ادم تو خونه باشه
البته حس میکنم چون سروصدا زیاد میشه میترسه از صداهای بلند
همه میگن تو خونه باید عادتش بدی به صدا ولی تو خونه نمیتونم دادو بیداد کنم که خب چیکار کنم صدا تولید شه😂 تلویزیون اکثرا روشنه به صداش عادت داره ولی بقیه صداها تو مهمونی اذیتش میکنه اگه تجربه مشابه دارید راهکاری دارید براش؟

سلام فرزند شما بهتر شد
من دخترم اینطوریه
خونه خوبه میریم جایی کلا بهم میریزه 🥹

بمرور درست میشه گلم، یادت باشه قبلا هم گفتم بچه منم همینجوری بود، الان عادت کرده.
منتها از اونور بوم افتاده، چنان ساکت و آرومه و خنده راه میندازه با بقیه که خودمم موندم.

من بخاب بخابه با صدای سشوار و لالایی میخابونمشک عادت کنه

وای نگو دقیقا همینه مشکلم هیچ جا نمیتونم برم مدام تو بغلمه هرکی هم یه چی میگه بذار زمین اذیت میشی عادت بده ب فلان عادت بده ب بهمان وای چیشد
وای وای
تو خونه اروم اروم
به قول شما باید بریم از خیابون نفر بیاریم به صدا عادت کنه خب چیکا کنم صدا تلویزیون اهنگ مشکلی نداره عادت داره چون اینا هم یکنواختن الا غم عالم رو دلمه برا اخر ماه عروسی خواهر شوهرم چه غلطی کنم هیچ جا هم نمیمونه
جالب اینجاست جدیدن از ماشینم بدش میاد شدید

من بعد ۴۰ روزگیش همجابردمش و میبرم محرمم میبردمش باخودم روضه و مسجدتواون حجم ازسروصدا عمیق میخوابید😂الانم باصداتلویزیون میخوابونمش

گلم نوزاد باید از دو ماهگی همه جور محیط رو تجربه کنه،نوزادی که تو محیط آروم باشه دیرتر به حرف میاد،واسه یادگیری نوزاد و رشد مغزی باید محیطهایی که فامیل هستن حتما بری،من پسرم رو هر روز میبرم جای شلوغ

اینا که نوزادن،من چی بگم که دختر ۵_۶سالم وقتی میریم مهمانی یکی دیگه میشه اصلا حرف گوش نمیده من دردم بدتره

دختر من اخلاقش خ خوبه اصلا گریه نمیکنه ولی میریم مهمونی ابروی من و میبره همچین گریه میکنه نمیدونم چرا یا نمیخوابه البته شاید چون همیشه خونمون ساکته جای شلوغ نمیتونه بخوابه

دختر منم اینجوریه ،چون میریزن دور بچه ،بچه هم کلافه میشه گریه میکنه ،به منم چند سری گفتن به سر و صدا عادتش بده مخصوصا جاریم
دیگه این سری بهش توپیدم گفتم تو میتوتی تو سر و صدا بخوابی مگه؟؟؟این بچم نمیتونه
خفه شد

منم یکبار رفتم مهمونی کل شب اونجا گریه کرد گفتم حتما چشش زدن