۱۰ پاسخ

دقیقا دختر منم همینطوره عکس دو روز پیش برده بودش اوردنی گف عصبانیم کرد دوبار سرش داد کشیدم گریه کرد😒الان ب دخترم میگم میری باز سرت داد میزنه میگه نه میخوام برم

قبلا کوچیکتر بود اره ولی الان نه اینقد زنگ‌میزنن بیارش میگه من بدون تو جایی نمیرم خیلی هم دوسش دارن ...روزی یکی دوبار میبرمش ولی ۵دقه بدون من نمیمونه

خوش بحالش پسرمن تنهاست حسودیم شدحسابی پسرم فقط ازمن محبت میبینه

نمی‌دونم چی بگم والا
از وقتی بین ما و خانواده همسرم کدورت افتاده ن اونا میان دیدن بچه هام ن ما میریم الان چند ماهی میشه اصن رفت و آمد نداریم از اولش هم کم بود از منو همسرم خوششون نمیاد
بچه هام میلی ب سمت خانواده همسرم ندارن
اما بابام و مامانم رو خیلی دوست دارن خصوصا خالشون

به عمه که اصلا. چون عمش احساسی بهش نداره. فقط مامان خودمو دوست داره

نه برای ماپسرم بیشترباباشوبعدمن رواوناروهم خیلی دوستداره که انقدگریه میکنه مجبورمیشیم ببرمیش

منم پسرم عمه و آقاجونشو خیلی دوست داره ولی اولویتش اول مامان و بابا بعد اونا.اوناهم خیلی دوسش دارن

والا من دخترم دوست داره بره ولی اونا حوصله ندارن سرگرم خودشون هستن کمتر میبرم آخر هفته بیشتر

اره از مامان جونش که می‌ترسه ولی عمه ودختر عمه گفته مغزمو خورد

خب چه اشکال داره عزیزم ببرش اگه اوناهم دوستش دارن و مواظبشن😊

سوال های مرتبط

مامان ابوالفضل🧒ارمیا مامان ابوالفضل🧒ارمیا ۱۵ ماهگی