۱۹ پاسخ

ای جااااان چقدر زود گذشت 🥹😍
با همه ی سختی هاش دلتنگ اون روزا هستم😌
شیرین حس ها بود
اگه به قبل برگردم استرس های سر خانواده همسرم خودم کشیدم بیخیالشون میشدم و پیش خانواده همسرم زندگی نمیکردم تو آرامش کامل بارداری زایمانم میگذرونم. . .
ده آذر کیسه آبم پاره میشه پسرم مدفوع می‌کنه سزارین میشم🫠😍😍
بهترین لحظه ی زندگیم فقط اون لحظه آوردن گذاشتن کنار صورتم دوست دارم هزار بار تکرار بشه تنها چیزی تو این دنیا برام شیرین بود وبهترین روز عمر زندگیم بود🥺🥺🦋🌱

رفلاکس افسردگی زایمان یه کم اذیتم کرد نتونستم از نوزادیش لذت ببرم💔🥲

من سز بودم 9 ماه حاملگیمو تنها و تو شهر غریب بودم دلم همه چی میخواستو نمی تونستم لب به چیزی بزنم همش در حال عوق زدن بودم یه خاطره خوش از حاملگیم ندارم بعد دنیا اومدن پسرمم تا یه ماهش منوهمسرم خیلی سختی کشیدیمو خیلی حرف شنیدیمو خیلی بحثا شد که هنوزم تبعاتش موجوده ولی همش فداسر پسرم منم واقعا دلم برا بچگیای پسرم تنگ میشه عکسا قدیمیشو نگا میکنم بغض میکنم میگم فقط یکی دوسال دیگه میتونم بغلش بگیرمو بوش کنم بعدش بزرگ میشه مرد میشه نمیذاره😃

آره واقعا دقیقا آی گفتی من که همش استراحت بودم خیلی سخت گذشت چقد دغدغه داشتم هی چه روزایی بود همشون شدن خاطره ... مگه میشه آدم یادش بره❤🤗🥺😍😘

من سز بودم

چقدر روزهای سختی بود،چقدر زود گذشت قندعسلم ماه بعد تولدش و من الان درگیر تولدش چقدر عمرمون زود میگذره🥺همه ی اون درد ها سختی ها فدای سرش خندیدنش برام یه دنیا ارزش داره🥹🩷

اخ خدا منم بی نهایت دلتنگم😭😭😭😭 همون موقع هم دوست نداشتم تموم بشه بارداریم ،من طبیعی بودم با اپیدورال و بی نهایت راضی ام

دلتنگ اون روزایی که گذشت؟

و الان فهمیدی ک نباید برای هیچکدوم ازاینا حرص میخوردی🤣🤣🤣

منم ای وی اف بودم وبعد۱۸ سال خدابهمون یه گل پسرداده تاماه سوم خوب بودم هرروز باماشین میرفتم تزربقات دوتاامپول میزدن بهم ولی ازماه سوم یواش یواش خونریزی کردم درحدی که همه میگفتن خدایاففط خودش سالم بمونه قربون خدابرم که دلش نیومد منوازپسرم جداکنه هم بچه سالم موندهم خودم تا۷ماهگی استراحت مطلق داشتم ازبس حونه مونده بودم یکم افسردگی گرفتم ولی وقتی به لودن پسرم فکرمیکردم حالم حیلی خوب میشدتارسید به زایمان اولش قراربودطبیعی باشه هرروزمیرفتم برا چکاب همه پرستارا دکترا میشناختن منو یه روزرفتم برانوارقلب گفتن بچه تکون نمیخوره باید بستری بشی گرفتن منوسزارین کردن دیگه بهش میگفتن گلدن بی بی منم اززایمانم خاطره خوش ندارم چون پسرم نفس کم اورده بود ۶ ساعت ندیدمش تحت نظربود خیلی نگرانش بودیم حالاخدا اولش ریفلاکس داشت کولیک بعدتوسونوهم ورم کلیه نشون داده بودزردی هم داشت بخاطر وضعیتش اصلا یک روزهم استراحت نکردم اماخداروشکر که الان همه اون استرساتموم شده حالش خیلی خوبه زندگی هزاربرابرشیرین

پسر من در اخرین لحظات ابان دنیا اومد دورش بگردم قربون اون لحظه و گرمای تنش😍😍😍سزبودم عالی.

من سز بودم خیلی راضی ام دوران بارداری خیلیییییی سختی داشتم جوری که دیگه دوس ندارم هیچ وقت اونجوری باردار بشم تو یه پارکینگ زندگی می‌کردیم که هیچ پنجره ای نداشت فقط در ورود و خروج داشت حالت تهوع داشتم جوری که وزن کم کردم خونمون همینجوری تهویه نداشت و هواش گرفته بود دیگه شما فکر کنین آدم تو اون خونه حامله هم باشه آخر بارداری با اینکه استراحتی بودم ولی اسباب کشی کردیم و اومدیم تو یه خونه خوب من با بچه کولیکی و دست تنها و غریب بچم رو بزرگ کردم بچه داری سخت بود برام ولی سخت تر از اون بارداری بود

اخی عزیزم .آره واقعاخیلی سریع بزرگ میشن بچها .تا چشم‌بهم بزنی ماشالا مردی میشه برا خودش .

چه جالب همه چیزایی که گفتی و من گذروندم پسرم آبان پارسال به دنیا اومد
ولی درمورد زایمان من طبیعی بودم و افتضاح بود اصلا من از زایمان خاطره خوبی ندارم

آخی منم دقیقا سه سال پیش چن روز ب عاشورا فهمیدم باردارم 🥲🥲 همچی‌داشتم تهوع تا ماه ۹ داشتم کلا وزن کم‌کردم پا‌درد لگن‌درد فشار بالا درد معده ی شدیدد تهوع شدیدد ولی برعکس پسرمن پرررر مووو خیلییی زیاد😂اول مو بود بعدا دستو پا درآورده بود انگار روی بدنشم‌پر مو بود همش ریخت 😂

آره واقعا بخدا ولی در خیال خودمون سخت بود الان می‌خندیم بهش چقدر اذیت شودیم خداروشکر دختر من ن ریفلاکس داشت ن کولیک ن شب بیداری از اول خوب می‌خوابید وای الان بعدیم چی میخواد در بیاد خدا ب دادم برسه

بااین تفاوت ک من واقعا گیسو کمند بود بیمارستان گفتن اسمش بزار گیسو خخخ

طبیعی


من حس میکنم کم دارم از بچم لذت میبرم

خیلی عصبی و خسته ام

من سزارین بودم و راضی ام
خدایش چه راه پر پیج و خم اما قشنگی اومدیم
چه زود بچه ها بزرگ میشن
همین دیروز بود ب سختی تو بغلم جا میشد تا برسه به سینم شیر بخوره
حالا وروجکی شده واسه خودش

وای دقیقا همش انگار خاطراته منه حتی دعوای سز و طبیعی خحخخخخ من سز بودم و بسی راضی و دلتنگ بارداری

واییی دقیقااااا آبان بود زایمانم..سزارین شدم و راضی ام
چقدر داره زووود میگذره همه چی ..در عین‌حال که داریم‌پاره میشیم🤣🤣🤣🤣

تصویر

سوال های مرتبط