۱۹ پاسخ

من۱۱ساله ازدواج کردم و۳تابچه رو تنهایی بزرگ کردم.مادرم۱۴ساله فوت شده.زن بابا دارم.بگم بردم گذاشتم واسه یکی دوساعت خریدِ واجب یادکتر رفتن دروغ نگفتم اما تاحالا نشده مریض بشم زایمان کرده باشم بیادبرسه.مادرشوهرمم که هیچ.همه مون کرج هستیم به فاصله چندتاکوچه..بقول شما حتی نیومده بعنوان مادربزرگ پدری بگه نوه مه بده ببرمش حمام دهه.من خِیرم به همه رسیده.اماکسی دلسوز منه ته تغاریه بی مادر نبوده ونشده..یادگرفتم بی منت زندگی کنم روپای خودم باشم.نمیتونم که ب زبون بیارم.طرف مقابل کور که نیست شرایط منو نمیبینه..

منم همینطور 😟😥

منم تنهام من حتی وقتی کیسه آبمم پاره شد خودم تنها بودم تو زایمانم مامانم یا مادر شوهری نبود ی عمه داشتم خونش تهران بود اون اومد بالاسرم ای بابا همه تنهان این روزا:)

وقتی بچه نق بزنه همه یه بهانه ای گیرمیارن میرن خودمون میمونیم تنهای تنها

دقیقا تو همین وضعیتم با این تفاوت که طبقه بالا مادرشوهرم نمیگه خرت به چند من

من هیچ کدومشون سمت بچم نییومدن اما مامانم کمک حالم شد خیلی

من 🤦‍♀️

من از خانواده ام دورم ولی ماه یبار میرم یه هفته میمونم ولی پسرم اصلاا با کسی نمیمونه ...خانواده شوهرمم طبقه بالان شاید یکی دوبار نگهش داشتن همین ولی شوهرم شبا یکی دو ساعت میبره دم در

انصافاً
از خانواده شوهر شانس اوردصمص هضپروقت مادرشوهرم اومده سنگ تموم گذاشته و رفته

من 😉💐🤭

من از وقتی که زایمان کردم تا به الان کسی کمکم نکرد تنها تنها بزرگش کردم هفته پیش دکتر ارتوپد بودم گفت دیسک کمر گرفتی دیگه بچتو بغل نکن گفتم مگه میشه داروها که تجویز کرد خواب آورن دارو ها خریدم ولی نخوردم

من چون مادرم و مادرشوهرم نیستن پیشم خاهر شوهرمم مجرده و تا نگیم بیا نمیاد خونمون

ای خدا منم مادرم و مادرشوهرم ۲تاشون ازم دور بودن از اول بارداری تا آخرش تنها بودم مادرم فقط برای زایمانم اومد و بچم ۲ماهش شد رفت از اون موقعه تا الان خودم بزرگش کردم اینقدر نق میزد و بهم چسبیده بود همش بغلش میکردم آشپزی میکردم.جارو میزدم. خونه تمیز میکردم الانم کمر درد گرفتم و سائیدگی گردن گرفتم نمیرسم یکمی بخودم برسم احساس میکنم افسرده شدم

سلام عزیزم منم همینجوره شرایطم مادرم ازم دوره ولی خدایش وقتی اونجام یا مادرم میاد من از هفت دولت آزادم همه کارامو میکنه،مادرشوهرمم سنش زیاده و نوه کوچیک دوربرش زیاد نمیتونم ازش کمک بخام ن اینکه برام کاری نکنه ها من خودم رووم نمیشه،همسرمم ک بیشتر روز رو سرکاره ولی وقتی هست کمک حالمه البته اونم حساسیت های خودشو داره گاهی فک میکنم تمام روز سرکار باشه بهتره😊

من ۶ساله اینجام و از خانواده خدم و شوهری دورم بچه هامم خدم تنهایی بزرگ کردم ققط برای زایمانم ده روزی عمم اومد پیشم ک همون مادرشوهرمه

منو چی میگی دم به دریم روبرو
تا حالا کوچکترین کار نکرده واسم
بچم این سن یبار پوشک بچم عوض نکرده یبار داروشونداده یبار لباسشو عوض نکرده یبار غذانداده خخخخخخ هی

من🙄🙄🙄

واقعا آدم میسوزه

من شهر غریب بودم یک ماه مونده به زایمانم مادرشوهرم اومد همه کارامو میکرد
بعد زایمانم دو سه ماه پیشم موند
الانم شیش ماهه خونشم همه کارا باخودشه حتی بچمو پی پی میکنه میشوره
غذا و اینا بماند
اما زبونش تنده 😂😂

سوال های مرتبط