تجربه زایمان من ۱

همونطور که در جریانید، ۴۰ هفته منم تموم شد و اصلا هیچ علایمی از درد و انقباض نداشتم
روز شنه ۳ شهریور رفتم برای آخرین معاینه.
چنان با حرفای دکترم ناامید شدم که تو ماشین کل مسیر خونه رو گریه کردم.‌من ۳ هفته فقط یک و نیم فینگر باز شده بودم و تو این ۳ هفته با وجود ورزشا و پیاده رویا هیچچچچ پیشرفتی نداشتم.
حتی دهانه رحمم همچنان سفت بود و نرم نشده بود. ماما همراهم بهم اون شب گفت خودتو برای زایمان طولانی اماده کن☹️
بهم گفت حتی ممکنه زایمانت بیش از یک روز طول بکشه😭😭😭

۲ پاسخ

خوب سزارین میکردی

خو بعدش چی شد

مقالات مرتبط

گریه نوزاد در شب
گریه نوزاد در شب | علل و درمان گریه شبانه کودک
ضعف و خستگی بعد از زایمان
ضعف و خستگی بعد از زایمان . راه‌های مقابله با آن
ورزش با توپ در بارداری
ورزش با توپ در بارداری برای زایمان طبیعی
مراقبت از بخیه زایمان طبیعی
مراقبت‌های لازم از بخیه زایمان طبیعی

سوال های مرتبط

مامان راما👶🏻🩵 مامان راما👶🏻🩵 روزهای ابتدایی تولد
مامانا من دیروز رفتم سونو ۳۷ هفته و ۳ روزم پسرم ۳ کیلو ۱۰۰ بود وزنش خوبه تو هفته من؟
واسه اینکه دهانه رحمم باز بشه نی نی بیاد تو لگن چی خوبه چیکار کنم؟
دکتر بهم نامه بیمارستان داد دیگه اما گفت تا ۱۰ روز دیگه از علائمی از زایمان نداشتی بیا لگنتو چک کنم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان حسین مامان حسین ۱ ماهگی
سلام مامانا
من ۳۹ هفته ام و هیچ علائم زایمانی رو ندارم.
دیروز پیش ماما معاینه داخلی شدم و گفت دهانه رحمم به شدت سفت هست و برای زایمان هفته آینده باید با امپول فشار و قرص زیر زبانی درد هام و شروع کنم.
کسی هست که مثل من تجربه دهانه رحم سفت رو داشته باشه؟
باید چیکار کنم دهانه رحمم نرم بشه و خودش باز بشه؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جانا 🫀 مامان جانا 🫀 ۳ ماهگی
من امروز رفتم معاینه لگن ، دهانه رحمم نرم شده بود ولی باز نشده بود ، دکترم رابطه و پیاده روی رو گفت انجام بدم ، دیگه چه کارایی انجام بدم که تا دو هفته دیگه دهانه رحمم باز بشه ؟!
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نی نی👼 مامان نی نی👼 ۳ ماهگی
قسمت دوم

دیگه دکترم بهم نامه بستری رو داد و گفت نمیشه بیشتر ازین صبر کنیم

من ۴۰ هفته و دو روزم شده بود و ممکن بود بچه داخل شکمم مدفوع کنه.

هم خوشحال بودم که قراره بالاخره این پروسه طولانی بارداری تموم بشه و دخترمو ببینم.
هم ازینکه به صورت طبیعی دردام شروع نشده بود و قرار بود با امپول فشار زایمان کنم وحشت داشتم. به خصوص با حرفایی که ماما همراهم بهم گفت حسابی تو دلم خالی شده بود.
ولی سعی کردم خیلی زود به خودم مسلط بشم و از لحاظ روحی خودمو اماده زایمان کنم.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان بردیا 🩵 مامان بردیا 🩵 روزهای ابتدایی تولد
الان از جای دکترم میام معاینه انجام داد تو یک هفته یک سانت و نیم دهانه رحمم باز شده و نرم شده فقط، با پیاده روی گفت خیلی عالی پیش میری اگه ادامه بدی تا چند روز دیگه با درد طبیعی خودت زایمان میکنی میگم بستری کن میگه زایشگاه اذیتت میکنن هی معاینه و آمپول فشار پس با درد خودت بری که خیلی بهتره
خداروشکر سر پسرمم کامل تو لگن بود🤭
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان حسین جان👼🏻🧸 مامان حسین جان👼🏻🧸 ۲ ماهگی
تجربه من از زایمان طبیعی

پارت اول

من تا ۳۹ هفته ۶ روز صبر کردم که هیچ خبر از درد های زایمانی،انقباض،لکه بینی ،آبریز(پاره شدن کیسه آب) نبود
از ۳۵ هفته ماما همراه گرفته بودم و هر هفته شنبه تو جلسات ورزش شرکت میکردم
پنج شنبه بود که طبق روال هر هفته ماما همراه برای یاد آوری کلاس شنبه بهم پیام داد منم بهشون گفتم من من شنبه ۴۰ هفته رو رد میکنم که ایشون گفت پاشو برو مطب دکتر
سریع با مطب دکتر تماس گرفتم وسریع حرکت کردم سمت مطب
تاریخ بستری رو زدن برای ولی وقتی خونه اومدم بنا به دلایلی بیمارستان رو تغییر دادم که خانم دکتر بهم گفت امین امشب برو بستری شو
من با ورزش های که انجام داده بودم ۲ سانت باز بود دهانه رحمم ولی خب بیشتر نشده بود د درد هم نداشتم شب ساعت ۱۱ راحی بیمارستان شدم و بستری شدم در تاریخ ۶/۱۵
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان زهرا مامان زهرا ۸ ماهگی
زایمان من
۲۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۳ ظهر رفتم پیش خانم نیاسری مرکز مادرانه که هم کلاس های آمادگی زایمان شرکت کنم هم معاینه بشم چون درد داشتم.معاینم کرد گفت ۳ سانتی .و رحمت نرم شده
البته من دوره ورزش های آمادگی زایمانش رو خریدم که تو خونه ورزش کنم دو جلسه هم حضوری رفتم.یه سری کارای دیگه هم واسه نرم شدن دهانه رحم تو دوره هاش گفته بود که تا حدی که میتونستم انجام میدادم .
ولی من از اونایی بودم ک حمم دیر باز میشد بااینکه از ۳۶ هفته دو سانت بودم ولی تو ۳۸ هفته با این کارا شدم ۳ .
و با ۳ سانت بستری شدم
ادامه در کامنت👇👇👇
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان تسنیم مامان تسنیم ۱ ماهگی
خانوما من تازه وارد هفته ۴۰ شدم و ۳۹ رو تموم کردم دهانه رحمم ۱ سانت باز شده بنظرتون ممکنه از ۱ هفته زودتر زایمان کنم؟ تاریخ زایمانم براساس انومالی ۳ ابانه و تاریخم بر اساس اخرین پریودی ۵ ابانه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان پناه جون مامان پناه جون ۷ ماهگی
مامانا من امروز رفتم دکتر گفت یک سانت باز شده دهانه رحم و سر بچه تو لگن قرار گرفته، ممکنه زایمان کنم امشب و فردا؟ البته دکترم گفت تا یک هفته دیگه ممکنه زایمان کنی ممکنم هست تا بیوفته رو دور زایمان ی دو هفته ای طول بکشه ولی خیلیا میگن با همین یک سانت زود پیشروی کردن و یکی دو روز بعدش زایمان کردن🥹
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان Avina مامان Avina ۳ ماهگی
بعد یه هفته شدم ۳۸ هفته رفتم مطب گفت زایمان نکردی گفتم نه و خب گفت پیاده روی ادامه بده و اینا این هفته زایمان میکنی منم خوشحال خندان اومدم قرار داد ماماهمراه نوشتم و خودمو اماده کردم واسه زایمان طبیعی بماند که از ماه شیش باشگاه میرفتم برای زایمان و ورزش میکردم و این داستانا
خلاصه ۳۸ هفته هم تموم شد رفتم تو ۳۹ هفته رفتم باز پیشش بعد گفت هنوز زایمان نکردی گفتم نه بعد گفت برو معاینه کنم معاینه کرد گفت بسته ای هنوز کاملا بسته حتی نیم انگشتم باز نبود
بماند که هر سری معاینه چه دردی داشتم چون دهانه رحمم بالا بود و انگشتشون به رحم نمیرسید بیشتر از چیزی که باید فشار میدادن به زور که باز بشه اما دریغ از یک میلیمتر
خلاصه گفت از این هفته ی روز در میون برو ان اس تی بده و چک کن
من از هفته ۳۹ رفتم بیمارستان برای ان اس تی
زایمان پارت دو
مامان مُــعـین👼✨️💙 مامان مُــعـین👼✨️💙 ۶ ماهگی
خانوما تجربه زایمان طبیعی پارت ۳
یک ساعت اینا گذشت ماما همراهم زنگ زد بهم که در چه حالی گفتم همون شکلی یکم شدیدتر تو نیم ساعت ۳ بار انقباض دارم مثلا
گف بیا مطب معاینه کنم ببینم چند سانتی که بگم کی بری بیمارستان
رفتم مطب و معاینه کرد گف که ۳ سانتی برو پیاده روی کن نیم ساعت یک ساعت دیگه که دردات از این شدید تر شد برو بیمارستان چون بیمارستان زیر ۴،۵ سانت بستری نمیکنن
گفتم باشه و رفتم یکم پیاده روی کردم و همینجوری با نفس عمیق شکمی انقباض ها رو رد میکردم دردش خیلی زیاد بود ولی میشد تحملش کرد یعنی برا من یه جوری بود که با فوت کردن و نفس یکم کنترل میکردم
خلاصه نیم ساعت دیگه من دردادم شدید شد زنگ زدم به ماما همراهم و رفتم بیمارستان
اونجا معاینه شدم گفتن که ۴،۵ سانتی
بستریم کردن و ماما اومد پیشم
ادامه…
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهرسام مامان مهرسام ۸ ماهگی
سلام ممانا منم بالاخره زایمان کردم مردم و زنده شدمممم البته به بدن ربط داره من چون بیس ظربان بچم پایین بود ۳۸ و هفته ۳ روز ختم بارداری دادن ۲ روز درد کشیدم یعنی مرگ دیدم بهم امپول فشار دادن بزور ۳ فینگر شدم ماما همراهم اومد تو یک ساعت فول شدم. رفتم اتاق زایمان با ۴۵ بخیه برگشتمممم تروخدا دعا کنید برام بچم مرخص بشه تنگی نفس داره
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان هانا مامان هانا ۷ ماهگی
برای دوستانی که از تجربه زایمانم سوال کرده بودن؛ من زایمان دومم بود و طبیعی بودم. ۳۹ هفته و ۳ روز زایمان کردم. دیروز دکتر معاینه کرد و گفت چهار سانت بازی(من ۳۶ هفته هم ۴ سانت باز بودم و استراحت بودم دو هفته) خلاصه که گفت فردا بیا بستری شو. منم صبح ساعت ۹ اومدم بیمارستان ماما گفت چرا نمیزاری دردت شروع شه منم چون دو سه هفته مداوم انقباض داشتم گفتم دکترم گفته امروز بستری بشم. دیگه یه قرص دادن و آمپول فشار زدن که دردهام شروع بشه کم کم. تقریبا ساعت یک دردام شروع شد و دو و نیم بچم بدنیا اومد. ولی دردهای آخرم واقعا وحشتناک بودن و چون بچم ۳ کیلو و نیم شده بود گیر کرده بود و خیلی سخت اومد بیرون. سوال دیگه ای دارید در خدمتم🫠🫠
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان یارا🫧🍓 مامان یارا🫧🍓 ۷ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت 1
دقیق از هفته ۳۶ دردهای کاذب داشتم سفت شدن شکمم از هفته ۳۶ بود تا روزی ک خواستم زایمان کنم بچه ام خودشو سفت کرده بود همون هفته ۳۶ رفتم زایشگاه تو ان اس تی درد و انقباض نشون میداد ولی معاینه کردن ک دهانه رحمم صفر بود تو این هفته ها کلی سنو بیوفیزیکال دادم تا رسید هفته ۳۷ و ۳ روز ک نوبت دکترم بود رفتم و خلاصه ماما ودکترم گفتن الان معاینه بشی دیگ چیزی نمیشه معاینه کرد و گفت ۲ سانت شدیه کلی شوق و ذوق ورم داشت
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان کارن مامان کارن ۹ ماهگی
سلام بالاخره تجربه زایمان طبیعی میخام براتون بگم پارت ۱
اول اینکه من سرکلاژی بودم و قبل بازکردن سرکلاژ درد زایمان گرفتم
۳۶ هفته و ۳ روز بودم هیچ درد یا علائمی قبلش نداشتم صبح ساعت ۷ از درد بیدار شدم درد پریودی بود ولی خب قطع شد تا ساعت ۱۰
ساعت ۱۰ ک گرفت دردا منظم تر شده بودن ولی هنوز فاصله بینشون بود به مامانم زنگ زدم گفت برو بیمارستان چک بشی بخاطر سرکلاژ خطرناکه منم چون دردای خیلی شدیدی نداشتم گفتم کارام بکنم بعد برم🤣خلاصه ناهار درس کردم ی دوش گرفتم ساک بچم نبسته بودم آماده کردم بعد ناهار ساعت ۴ با شوهرم رفتم زایشگاه تو مسیر زایشگاه ی حس فشار داشتم تو واژن و دردام هنوز قابل تحمل و فاصله دار بود رفتم زایشگاه تا خوابیدم برای معاینه ماما از روی انقباض و سفت شدن شکمم گفت دخترررر چرا زودتر نیومدی دردات خیلی نزدیک بهم ولی خب من خودم چیزی احساس نمیکردم بعد معاینم کرد و من با وجود سرکلاژ ۳ سانت دهانه رحمم باز شده بود سریع به دکترم اطلاع دادن لباس دادن و گفتن سریع باید سرکلاژ باز بشه بشدت تحت فشار رحم من لباس پوشیدم و شوهرم صدا کردن برگه رضایت اتاق خصوصی و ماما همراه دادن که امضا کنه


تجربه زایمان طبیعی
مشاهده ۵ پاسخ دیگر