۲۷ پاسخ

دخترم کپییییی بچگیای خودمه(من حقیقتا برام مهم نیست شبیه کی باشه فقط بدم میاد از اینکه به دروغ بگن شبیه شوهرمه وقتی نیست)
بعد دیشب مهمون داشتن خواهرش و دختر خواهرش و فامیلاش، مادرشوهرم برداشت سر سفره بهم گفت اینا (ینی فامیلاش) میگن نرگس کپی امیده(شوهرم) فقط رنگ پوستش به مامانش رفته سفیده
منم گفتم آره دیگه بچه یا شبیه مادرش میشه یا شبیه باباش، اونم دیگه دهنشو بست
زنیکه خر! دو دقیقه قبلش دختر خواهرش داشت به مامانش میگفت نرگس انگار بچگی مامانشه
خب مرض داری دروغ میگی؟!

خانمها این حرفها غیبت نیست نگران نباشید صحبته

قبلا خوب بود اما از وقتی بچه دار شدم به همه چی نظر میده

چرا خودت حموم‌نمیکنی چرا پستونک میدی چرا پیپی کرد پس داد
چرا فلان چرا بهمان عصبیم کرده

پسرمو واکسن زده بودم چند روز پیش دو شب از تب نخوابیدم زنگ زد گفت میایم سر بزنیم گفتم بیاید
بر حسب ادب تعارف زدم شام بیاید
بچه محمد نگه میداره من غذا میزارم
گفت نه بخوام شام بیام من بچه نگه میدارم چرا محمد نگه داره تو شام درست میکنی
ولی نمیام شام دارم
بجای اینکه بگه نه دخترم تو خسته ای بچه داری بیخوابی داری وقت زیاد بیایم
یا بگه من شام بیشتر گذاشتم برای شماهم میارم
ولی متاسفانه ....
جوونه لامصب ۵۰ سالشه همش خونش مهمونه نمی‌دونم چرا با من اینجوریه
خیلی باعث افسردگی بارداریم شد این مدت حلالش نمیکنم

منو با هم عروسم که فعلانامزدن ازدواج نکردن مقایسه میکرد اون روز که اون زرنگ تره تا تو من با دوتا بچه مقایسه میکنه با اون که مجرده هروقت بخاد میخابه بیدار میشه کاری نداره وقتی اومد خونت وقت داره یه کاری کنه من با بچی ۲ ماه و یه بچی ۴ ساله چیکار کنم برات😏

دست بچمو بزور میکنه تو دهنش بعد میگه خیلی دوست داره دستاشو بخوره😕😕😕😕درصورتی ک پسرم اصلا دستاش رو نمیخوره مگر خیلی گرسنه بشه اووووف دام میخاد خفش کنم

حامله بودم استراحت مطلق اومد خونمون ، همسرم شب کار بود اونم خیر سرش موند که من تنها نباشم دست به سیاه و سفید نزد .

همه از مادرشوهرا بدگفتین فک کنم فقط منم که مادرشوهرم خیلی خوبه سر دخترم ده سال پیش سه ماه تمام اومد بعد از زایمان ازم مراقبت کرد سر پسرم هم همین طور اینو چهل روز موند پیشم همه کار میکرد از صب عین پروانه دور من میگشت تاشب خیلی مدیونشم این روزا هیچوقت فراموش نمیکنم مامان خودم سر کوچمونه چون یکم پا درد داره گفت من نمیتونم ولی مادرشوهرم خدایی خیلی زحمتم کشید روز اول از بیمارستان اومده بودیم دیدم شورتمو برداشته داره میشوره کلی خجالت کشیدم بعد از چله ی پسرم بنده خدا رفت ماموگرافی گفتن سرطان سینه داره الان داره شیمی درمانی میشه براش دعا کنید

مادر شوهرم شهردیگش من دخترم رو بردم خونشون تا دخترم گریه میکرد میگف کاری نداشته باش بهش بچه باید گریه کنه .پستونک دهنش میزارم از دهنش کشیدش گف خشک شده گذاشت دهن خودش خواس بزاره دهن دخترم ک مثلا براش خیسش کرده دخترمو کشیدم از دستش گفتم نکن میخام شیرش بدم اخه بگو بنده ی خدا دهنی خودتو میدی ب این طفلک

دقیقا مادرشوهر من

برداشته گفته چرا ب بچت شیر خشک میدی

مادرشوهر من بچم بدنیا اومده بود میگفت هرکی پرسیده نوه ات به کی رفته میگم به پسرم رفته میگن حب پسرت قشنگه اگه به اون ببره!!😐

عزیزای دلم خوشحال میشم به پیجم تو ایتا یا اینستا سر بزنید پر از لباس لاکچری هس که ارسالش هم رایگانه و قیمتش مناسب
@aramshoporiginal

مادر شوهر منم چند ساله پیش دعوا راه انداخت فحش داد و قهر کرد حالا میخواد آشتی کنه منتظره من برم دستبوسیش ،😑

زن بابای شوهرم یه ساله عروسی کرده
همسن مامانمه،همش خودشو با من مقایسه میکنه
بگو لامصب همسن خر خانی،تورو چه به من🤣🤣تو حاملگی یکبار خیرش بهم نرسید بعد از من توقع داره
پدر شوهرمو علیه بچه هاش کرده،پدر به دختراش میگه شما مفت خورین،حق ندارین دیگه بیاین خونم
همش جلو ما میگن ما پول نداریم و دستمون خالیه
درحالکیه پدرشوهرم حراست شرکت نفته و حداقلش ماهی ۵۰تومن الان میگیره
یه مهمون هم براشون نمیاد که بگیم خرج میکنن،فقط به طلاهاش اضافه میشه
بازم بگم یا دیگه بسه؟

تو تشتی که من لباس بچمو میشورم آشغال گذاشته 🫤 دیگه باید بندازمش دور

مادرشوهر من میگ دارو بهش نده عادت می‌کنه 🤣

مادرشوهرم آخرین بار زنگ زده بهم میگه النگوهاتو بده من صدمیلیون پول لازم دارم بعد چهارتا بدل بنداز دستت ب همه بگو مدلشو عوض کردم بکسیم نگو ینی ب مادرم گفتم فقط میخواست ج🚫رش بده 🤣🤣🤣

بعد سه ماه هنوزم زنگ میزنه میگه شیر داری ،سیر میشه،چون اصرار داشتن شیرخشک بهش بدم و ندادم

اخ اخ گفتی😂😂😂

طبقه پایین خونمون زندگی میکنن امروز دخترش از شهرستان یعنی خواهر شوهرم اومده بود جلو دخترش شروع کرد با شوهرم به دعوا دلم برا شوهرم سوخت اینقدر باهاش بد حرف میزنن کاش دل می‌کند از اینا میرفتیم یه جا دیگه زندگی کنیم همش شوهرمو پر میکنن

دختر همسایه اشون بچه اش ۵ ماهشه
خیلی با اون واس من کلاس میزاره میگه سارا خیلیییییی رو بچه اش حساسه
انگار اون بیشتز دوس داره من دوس ندارم بچمو سگ پیر با این سنش منو حرص میده

میگه شراکتی خونه بخرین

وقتی ویار داشتم میگفتم هرچی میخورم بالا میارم نمیتونم میگفت سعی کن بالا نیاری😐اخه چجوریییییییی

دیگه کرک و پرش ریخته بنده خدا کاری نداره 🤣🤣

دیروز رفتیم مهمونی برا من جا نگه نداشته بود منو شوهرم ازش قهر کردیم البته شوهرم دعوا کرد بعد قهر 😅😅😅

من ندارم🫠شوهرم زن بابا داره حسابه؟

سوال های مرتبط