چقدر کلافه ام این هفته های آخر چرا نمیگذره،،، از ی طرف استرس بارداری،،،، از ی طرف استرس بچه داری،،، فامیلامونم ک هی میان استرس میدن ک تا تو شکمته حالشو ببر،، بعدش دیگ اذییتی،، هوفففف

چقد منم می‌شنوم این چرت و پرتا رو ..اونروز یکی میگف چون استراحت مطلق بودی بچت قراره خیلی شلوغ باشه گفتم مادر پدرش که آرومن مگه ب شما بره شلوغ بشه🙂چه ربطی داره ب استراحت من چرا فکر میکنن خیلی میفهمن واقعا....اصلا من دوست دارم شبا تا صبح بیدار باشم برا بچم اگر شما خودتون ببخشید گشاد تشریف دارین برا یه خوابیدن انقد زورتون اومده بقیه قرار نیست این شکلی باشن که

چقدر از این مدل حرفا بدم میاد،به من میگفتن حالا روزا خوبته،بزار شب بیدار موندت میخواد شروع بشه الان راحتی
یکی نیست بگه اسگل تو میخوای بزرگش کنی زر زر میکنی،نمیفهمن زن باردار همین جوری استرس داره فکرش بهم ریخته س

عزیزم اصلا توجه نکن ب این حرفا .بچه دار شدن یه تصمیمی بوده بین زن و شوهر به احدی هم ربطی نداره. من و شوهرم وقتی تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم که دیدم از همه نظر چه اقتصادی چه روحی و روانی شرایط نگهداری و بزرگ کردن بچه رو داریم.وقتی میگن پدر و مادر یعنی کلی مسئولیت رو قبول کردی دیگه شب بیداری که شوخیه .این چیزا اذیت نیست بخدا شیرین ترین لحظه های عمرمونه .هرکسی چیزی گف بگو اگه دادم تو بزرگ کنی سختی بکشی بعد بیا اظهار نظر کن

سزارین میخوای بشی یا طبیعی؟

غصه نخور انشاالله سالم دنیا بیاد