امروز با شوهرم دعوام شد اعصابم خورد بود بچمم بغلم بود خاهرم گفت بده به من منم ندادم شوهرم خاست ازم بگیرش منم مقاومت کردم شوهرم حواسش نبود دستشو محکم گرفت بچم زد زیر گریه دلم کباب شد منم گریم گرفت عذاب وجدان گرفتم خاک تو سرم کنن الهی بمیرم براش خداروشکر الان خوبه تصمیم گرفتم دیگه جلوش با شوهرم دعوا نکنم تا الانم دوبار دعوای بد کردیم میترسم بچم یادش بمونه بخدا دلم داره میترکه براش😭😭😭😭الانم که مینویسم اشکام میاد

نسل هرچی مرد بد ور بیفته انشالله

مردا همه همینن عزیزم اصلا درک و فهم وشعور ندارن حالا ول کن خودتو اینقد ناراحت نکن

الهی بمیرم الان گفتب والا اشک منم درومد قسم خوردم هیچ وقت نذارم بحث من و شوهرمو ببینه هیچ وقت شده کوتاه بیام اون لحظه رو حداقا قطعا یادش نمیمونه ولی اثراتش میمونه بالاخره میفهمن حس میکنن چ گناهی کردن از الان تنش و استرس
یاد بچگیای خودمون بیوفت چ حس بدی میگرفتیم مامام بابامون دعوا میگردن

نه تو این ماه یادش نمیمونه نگران نباش

جلوی بچه سعی کنید دعوا نکنید روی
روحیش تاثیر.میزاده
منم دارم تمام تلاشمو میکنم ولی مردا نمیفهمند درک و شعور ندارند

دعوای ما قهر کردنه کلا یه مدت قط رابطه میکنیم😁😂😂

یه بار من با شوهرم دعوام شد شوهرم داشت با صدای بلند حرف میزد موقع حرف زدن هم دستاش رو تکان میداد. منم گوش میدادم بعد هی وسط حرف های شوهدم به حرکات دیتش میخنرید. هیچی دیگه خلاصه شوهرم بحث رو گذاشت کنار اومد قربون صدقه بچه رفتن.
فداش بشم بین و من وباباش پادرمیانی کرد.
دعوا که پیش میاد منم چند بار بچم ترسیده گریه کرده. به خودم گفتم تکرار نمیکنم بحث نمیکنم.
دارم تمام سعی ام رو میکنم ولی عصبانی که باشی کنترل و مراعات بچه سخت میشه