۶ پاسخ

از ۸صبح تاا الان نخوابید احتمالا بهانه گیرش برای خواب بود چون بچها وقتی خوابشون میاد ولا تو دنده چپ میزنند

فکر کنم رفتارش به خاطر نخوابیدن باشه
بچه ها زیادی ک بیدار می‌مونن خشم خواب میگیرن

وای خواهر پسر منم انقدر نقو نق لجباز اذیت میکنه آبرو بزام نذاشته هرجا می‌ریم هر چیری ببینه خوشش بیاد میگه از منه باید ببریمش انقدر بدم میاد از این رفتارش یه خوراکی ببینه میگه همش از منه کسی دست نزنه هر اسباب بازی میبینه میگه میخوامش میداریم جلوش ولی ۵ دقیقه هم بازی نمیکنه بعد با پسر خواهرم لج میکنه هز چی دست اونه ازش میگیره میگه باید بديش من اصلا هرچی بگم کمه اعصاب برام نذاشته یه مهمونی بزیم یه جا نمیشینه سرگرم شه پدرمو در میاره وای چی بگم اصلا 😭😭

عصربزاریک چرتی بزته خابش میومدبهونه اورده

خب صبح چرا بردی خانه بازی میزاشتی عصر.خسته شده

سعی کن بعد از ظهر بخوابونیش

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
چند روز بچه ها هی می گفتن بریم پارک پارک پارک گفتم‌بتشه صبر کنبد جمعه می برمتون چون روزای دیگه نمی تونستم دیشبم مهمون بودیم تا امشب به شوهرم گفتم پا شو ببریمشون پارک نزدیک خونه مامان اینا اونجا پارکش عالیه کلی وسیله بازی داره گفت باشه رفتیم دنبال مامانم رفتیم پارک ما سه تایی نشستیم بچه هارو فرستادیم بازی کنند ده دقیقه اولش بیشتر بازی نکردن 😑🙁بعدش رفتن نشستن رو سرسره ها پایین نمیومدن بچه ها پشت سرشون منتظر موندا بودن پدر و مادرشونم کنارشون هرچی من و شوهرم داد می زدیم که بیاین پاین این دوتا فقط نشسته بودن بچه هارو نگاه می کردن تا با زور آوردمشون پایین دلوین که باحیغ آوردمش گفتم فکر کردی پارک رو خریدی اینجا هم زور میگی به مردم 😑خلاصه دوباره رفتن بالا یه دختر گنده نره خر اوند که قشنگ ۲۰ و خورده ای سالش بود برعکس خوابیده بود رو سرسره لنگش تو هوا بعد ماهلین اومد بیاد پایین نزدیک بود پاش بخوره تو صورت ماهلین 😑مامانم پا شد رفت به دختره گفت خواهشا بلند شید از اینجا نزدیک بود کفشت بخوره تو صورت بچه این چه وضعشه 😑خلاصه گفت پارک واسه همه اس گفتیم بله نه واسه تو اینح ری اومدی لم دادی رو سرسره خلاصه همون شد همون این دوتا دیگه اصلا نرفتن بازی کنند خورد تو ذوقشون هرچی گفتیم برید بازی کنید دیگه اومدن چسبیدن به من باز نق و غر و دعوا🥴گفتم خدا وکیلی من اینجا آسایش ندارم یه دودقیقه باز بازی کرد دلوین بعد اومد گفت من شام می خوام گشنمه هیجی یکساعت نشده پا شدیم رفتیم شام بگیریم 😑😑گفتم به من نیومده یک ساعت بیام بیرون مغزم تو آرامش باشه یا باید از دست مردم کاراشون حرص بخوریم یا از دست این دوتا یک هفته بود هی می گفتن بریم پارک آخرشم ده دقیقه بیشتر نشد اومدن چسبیدن به من 😑