۲ پاسخ

منم وقت زایمانم ۳۱ خرداد بود ۲۸دردام شروع شد و ۲۸زایمان کردم پیش دکتر خودم

منم وقت سرارینم ۲۴ ام بود که وارد ۴۰ هفته میشدم شبش دردام شروع شد یعنی مگه صب میشد تا صب ۱۰۰ دفعه مردمو زنده شدم تا ساعت ۴ دیگه طاقت نیاوردم رفتم بیمارستان

سوال های مرتبط

مامان امیرابوالفضل مامان امیرابوالفضل ۳ ماهگی
تجربه ی زایمان ۲😬✌️
خلاصه که نامه سز گرفتم برای نهم مرداد البته من گفتم ۱۱مرداد که بیوفته پنج شنبه ولی دکترم گف نمیکشی چون انقباض داری البته من فقط حس فشار داشتم درد نبود ولی مثل اینکه میگن انقباضه اون خلاصه دکترم زنگ زد که دو روز مونده ب عمل برم معاینه بشم گف دهانه ی رحمت بازه فک کنم بکشی تا نهم حالا کی بود؟ششم مرداد منم ترسیدم نمیدونم چرا اومدم خونه این حس فشار زیاد شد دوباره حس فشار تو مقعدم شروع شد چون قطع شده بود ب خاطر شیاف و امپول خلاصه پیام دادم دکترم گف برو بیمارستان ان اس تی دادم که سه تا انقباض نشون داد زنگ زدن دکترم گفت بهم بگن فردا صب برم راستی اینم بگم دکترم دید که حس فشار دارم تاریخمو کرد هشتم امپول ریه هم گف دوباره بزن نگرانی منم واسه این بود ک سونو ۳۶و پنج روز گفته بود بچه ۲۴۴۵ sgaهس و خلاصه نگران بودم شدید
قرار بود هفتم برم پرونده سازی برای هشتم ولی ان اس تی دوباره گرفتن ازم و گفتن که شام بخورم و قرصامو ولی ناشتا باشم اون شب از استرس شامم نخورده بودم اومدیم خونه چهار صبح بود😂با یه پیتزا به دست خوابیدیم و صب رفتیم برای پرونده سازی رفتم بیمارستان ان اس تی ک دادم دوباره انقباض نشون داد همون لحظه دکترم اومد و گف برو اماده شو برا بستری
مامان علی 💙 مامان علی 💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان من
زایمان من سزارین بود و دکترم تاریخ ۲۳شهریور رو برام تعیین کرده بود
یکشنبه ۱۸ شهریور آخرین ویزیتم بود البته نامع سزارین رو از قبل گرفته بودم
دیگه رفتم مطب دکتر تا آخرین ویزیت رو انجام بدم دکترم گفت که ساعت ۱۰ جمعه بیست و سوم شهریور بیمارستان باشم خودشم ساعت دوازده میاد ولی احیانا اگر علایم زایمانم زودتر اومد برم بیمارستان
من تقریباً ۱۰ شب از مطب دکتر رسیدم خونه و بعد از خوردن شام و .. سرویس بهداشتی رفتم دیدم که یه لک کوچیک صورتی کم رنگ روی لباس زیرمه از سرویس اومدم بیرون به مامانم و بقیه خانواده گفتم پاشیم بریم بیمارستان
مامانم به دکتر پیام زنگ زد و شرح حال داد و ایشون گفتن که برو بیمارستان
دیگه یه حموم هول هولی کردم و با بند و یساط رفتیم بیمارستان
رفتیم بلوک زایمان بیمارستان گاندی که فقط همسر رو راه میدادن ازم nst گرفتن معاینه کردن و گفتن که دهانه رحمت باز نشده ولی انقباض داری و به دکترم زنگ زدن دکترم گفت که بستری بشم تا فردا صبح بیان برای عمل
ولی نمیدونم چرا من و همسرم یه مقدار دودل شدیم وفکر کردیم که مشکلی پیش نمیاد و گفتیم با رضایت شخصی برمیگردیم خونه خلاصه با اینکه لباسمم عوض کرده بودم برگشتیم خونه تا فردا ۷صبح که بیام بیمارستان
خلاصه تا خود صبح خوابم نبرد تازه خوابم برده بود که توی خواب ساعت پنج و نیم صبح کیسه آبم پاره شد همه رو از خواب بیدار کردم با اون وضعیت آرایش کردم و رفتیم به سمت بیمارستان و همزمان با پاره شدن کیسه آبم دردهامم شروع شد دوباره رفتم بلوک زایمان nst وصل کردن معاینه کردن با اینکه من سزارین بودم از ساعت 5تا 10صبح درد کشیدم تا دکترم اومد 🥴
دیگه خیلی طولانی شد بقیه اش رو توی تاپیک بعد مینویسم 🌼