اقا تاحالا شده حس کنید بچه ها از بس ما رو میبینن از ما خسته شدن?😆

پسر من اینجوری بود که اصلا بغل باباش نمیرفت اصصصلنا
باباشو که میدید اگه میخواس بغلش کنه انقد گریه و مقاومت میکرد!
بعد الان جدیدا باباش که میاد خونه چنان ذوق میکنه
البته خیلی خوشحالم که با باباش بلخره ارتباط گرفت
ولییییی
تیر خلاصیو امشب وقتی زد که بغل باباش بود و اومدم بغلش کنم نیومد!
🤣
میدونم
میدونم
میدونم حرفم اصلا با منطق جور در نمیاد
خنده دارم هس

ولی نمیدونم چرا جدیدا اینجور وقتا حس میکنم جایی کم گزاشتم یا مامان خوبی نبودم یا دیگه منو دوس نداره یا.....
شوهرم میگه انقد خستگی بهت فشار اورده میشینی ازین فکرا میکنی!
خلاصه که این حس کافی نبودن یا خوب نبودن خیلی منو اذیت میکنه و حتی بهم استرس میده.
دوس داشتم مثل همیشه اینجا حسای عجیب مادرانمو باهاتون به اشتراک بزارم
چون معتقدم دنیای مادرانه پر از تناقض و حسای عجیب ولی واقعیه که باید بپذیریمشون و راجبش صحبت کنیم❤️

شما هم بگید چنین حسی رو تجربه کردید?

۷ پاسخ

نازنین جان، چرا منو تو آنقدر مثل همیم؟؟!!

✅ تو یه مامان عالی و کافی هستی…

✨ می‌دونی چرا؟ چون…
➕به رشد کودکت اهمیت می‌دی؛
➕وقتی گریه می‌کنه بغلش می‌کنی؛
➕آرامش کودکت برات مهمه؛
➕با هر لبخندش خوشحال می‌شی؛
➕با بچه‌ات بازی می‌کنی؛
➕به آیندهٔ کودکت فکر می‌کنی؛
➕وقتی مریض می‌شه کنارش می‌مونی؛
➕براش قصه و لالایی می‌خونی؛
➕به نیازهاش توجه می‌کنی؛
➕وقتی می‌خوابه بهش نگاه می‌کنی و لبخند می‌زنی؛
➕کنارش می‌ایستی، حتی وقتی تصمیم سختی می‌گیره.

💠 @gahvare_family

👍 این متن رو بفرست برای هر مادری که به قوت قلب نیاز داره!

✏️ راستی، تو اگه بخوای یه جمله به این متن اضافه کنی، چی می‌نویسی؟

(اینم از طرف گهواره، الان رفتم تلگرام دیدم تو کانالش گذاشته
واقعا متناسب بود)

پسر منم روزا وقتی باباش از سرکار میاد، نق میزنه برای رفتن تو بغل باباش، بغل باباش هم باشه اصلا بغل من نمیاد تازه برم سمتش سرشو برمیگردونه میزاره رو شونه ی باباش و یه جوری دلبری میکنه از باباش😄 ولی برعکس شب که میشه و موقع خواب، دیگه باباشو نمیخواد فقط منو میخواد دیگه بغل باباش نمیره، باباش بگیردش گریه میکنه و به من اشاره میکنه که برم پیشش، حتی باباشو از تخت بیرون میکنه که فقط منوخودش تو تخت باشیم موقع خواب😂

خسنه نباشی پسر من خیلی وقته اینجوریه از بغل باباش نمیاد بغل من قدیم گریه میکرد الان نه رو یاد میگرفته میگه نه 😐😐😐
ولی بچه بابایی باشه نعمته دیگه کلا از تو اویزون نیست😁😅

من توام یا تو منی🥺🥺

پسر منم مامانم و بابام و باباش رو ازم بیشتر دوست داره اونارو ببینه اصلا بغل من نمیاد

منم جدیدا احساس میکنم دخترم نسبت بهم بی تفاوت شده ما دوتا ۲۴ ساعت شبانه روز باهمیم شایدم به قول شما از بس کنارش هستم ازم خسته شده،همسرم اکثر روزا نیست به خاطر شرایط کاریش

سوال های مرتبط

مامان ساحل مامان ساحل ۱۳ ماهگی
این داستان دخترک آروم 💚🫢

مادرها بچه های همسن ساحل دارید
رفتار اجتماعی بچه هاتون چطوره؟
ساحل از بچگی چون دوروبرش شلوغ نبوده زیاد ،وقتی می‌رفتیم مهمونی اگه کسی بغلش میکرد یا باهاش حرف میزد بغض میکرد لباشو ورمیچید و گریه میکرد برای همین من دوس نداشتم کسی بغلش کنه
و خیلی مهمون یا نمی‌رفتم

الان که بزرگتر شده
این رفتارش هنوز هم ادامه داره و من دارم نگران میشم
دیروز مهمونی بودیم بچه کوچیکتر از ساحل هم بود و چندماه بزرگتر از ساحل هم بود
اونا هردوشون خیلی اوکی بودن بغل هرکس میرفتن
بهشون لبخند میزدم بازی میکردن
ولی ساحل اگه کسی باهاش حرف میزد نق میزد و میخواس گریه کنه
بغل کسی نمیره
اوقاتش تلخ بود 🥲
خلاصه اینکه الان تایمی که باید تو جمع باشه و شلوغی و دوس داشته باشه
ولی هنوزم مثل بچگی اش اوکی نیس
و بقیه باهاش زیاد ارتباط نمیگیرند چون میدونم ساحل اوکی نیس و گریه می‌کنه
خلاصه اینکه چاره چیه ؟؟؟چیکار کنم اجتماعی تر بشه .
اینم بگم من از ۶ماهگی هرروز میبرمش پارک و بیرون
ولی نه جمع های شلوغ