مامانا با ی مشکل جدی روبروشدم شدم یعنی پسرم هنوزم شیشه میخوره خیلی وابستس دوسه بار خواستم ازش بگیرم نشد گفتم کثیف شده پنهونش کردم خلاصه هر کاری کردم جیغ وداد کرد امروز دیگه عصبی شدم روزی س چهار بار میخوره سرشو قیچ کردم بگم باورتون نمیشه تا پسرم سرش دید دست وپاش لرزید رنگش قرمز شد خیلی نرسیدم خیلی سریع یکی داشتم گفتم نگا تازشو گرفتم اروم شد قشنگ حمله اعصبی دست داد بهش

زمانی که میخواستم شیشه رو از پویان بگیرم تنقلات و میوه ها مورد علاقشو خریدم هربار هوس شیشه می‌کرد ی چیزی بهش میدادم هم سرگرم میشد هم یکم می‌خورد سیر میشد .با همین روش بیخیال شیشه شد .چند روز ک ت
از سرش افتاد تنقلات هم حذف کردم پویان هم اصلا غذا نمی‌خورد مجبور شدم زود از شیر بگیرم .

میدونم چی میگی دختر منم شبا تو خواب میخوره دوسالگی ازش با بدبختی گرفتم اصلا بچه افسرده شد باورت میشه مریض شد دکترش گفت چرا اذیتش میکنی یکم دیگ خودش زده میشه الا خیلی وقته روزها توش شیر میریزم بدش میاد پرت میکنه اونور فقط میگه آب بریز باهاش بخورم یا چایی ولی شبا بهش شیرخشک میدم نمیشه ک همش چایی بخوره کمخون میشه تو خواب متوجه نمیشه ک شیره.ولی همین باعث شده شبا پوشکش پر باشه درطول روز جیش و خبر میده شب باز میزارم خطا میده کلی بالاخره این روزام میگذرن بچه های الان ب قول مامانم خیلی بدقلق شدن

ما یه اشناهامون همبنجور بود اون تازه شیر خشک دوست داشت یعنی بهش نمیدادی دیوونه میشد دکترم بردنش گفت بزار بخوره عیبی نداره تا۴سالگی خورد بعد دیگه ولش کرد روحیه بچه مهمتره بالاخره از سرش میوفته

ولشکن بچه گناه داره یبارگی ازش نگیر هی ازش بد بگو از لحاظ ذهنی امادش کن بد کم کم بچه بهم میریزه ارزش نداره

عزیزم روزی چند بار داخلش شیر میخوره ؟

یه بطری نی دار جذاب براش بخر سراون یکی رو لاک بزن بگو گازش گرفتی پاره شده زخم شده فرشته ی مهربون این بطری رو برات آورده،همتا اینجوری دو روزه ترک کرد

چند بار چیز بدمزه توش بریز بده بخوره بدش میاد ول میکنه

کم کم باید هی بگو بزرگ شدی نباید شیشه بخوری از لحاظ ذهنی اماده اش کن بعدشم میوه زیاد بده بهش از لحاظ اب که تامین باشه کمتر میلش میکشه به شیشه ،خیلی باید آهسته آهسته کمش کنی ،بعد هم یه لیوان خوشگل براش بخر به جاش بده بهش ان شا الله که ول کنه شیشه رو .فقط باید حواس پرتی و سرگرمی براش درست کنی

عزیزم شیرشو بد مزه کن آب زیاد بریز توش مثلا یک پیمانه شیر و نصف بیشترش آب
من میمودم چایی میریختم تو شیشه با یکن شیر خشک شیشه رو پرت می‌کرد میگفت عییی چند بار دید بامزه هست اصلا سمتش نرفت و من شیشو نزاشتم ببینه دیگه فراموش کرد باید خودش حس کنه دیگه خوشمزه نیست بهش شیر کاکو بده بعدا البته بزار از سرش بیفته

پسرمنم وابسته شیشه بود.فقط آب میخوردباهاش سرش خراب شدنگرفتم براش یه کوچولوم قیچی کردم دوتالیوان نی دار گرفتم همش میگفتم وای چقدقشنگه این بره کیه میگفت بره منه اول روزاروگرفتموندادم بعدشب ندادم یادش رفت شمام اول جایگزین یه چیزجذاب براش بخرکه باهاش ذوق کنه

پسر منم شدیدا وابسته شده چندبار خواستم بگیرم قشنگه دیوونه شد دیدم نمی تونم بیخیالش شدم بلخره ک یروز خودش ترک میکنه ....میبینی همش خالی خالی دستشه ....با این تفاوت ک غذاشو میخوره بعد شیشه ...اما اگه سر غذا خوردنش من برا خودم چایی ابمیوه ای چیزی بیارم ببینه سریع دنبال شیشش میگرده ک چایی بدم

اشکال نداره گیر نده بهش بچه دوستم تا سن مدرسه برسه میخورد

خب شیشه بخوره چی میشه
کیانم میخوره
پسرعمه اش هم تا همین ی ماه پیش ک تولد 5 سالگیش بود شیرش تو شیشه می‌خورد