۵ پاسخ

من اومدم خونه خالم کوهیار بدم دست خالم یکم استراحت کنم پسرخاله دختر خالم بزرگن ها عاشق کوهیار تا پسر خالم رسید کوهیار خواب حواب بود از بس با آهنگ و لالایی قصه مبخوابونمش هر کار کرد فقط پاشد بچم نگاش کرد خوابید نتونست بیدارش کنه 😅😅😅مثل من قشنگ وسط عروسی میخوابم فقط چراغ روشن نباشه

واییییی باید خفش میکردی اون لحظه🤕

آره ب آرامش عادت کنه جایی بره خیلی اذیت میکنه.

عزیزم همیشه تلویزیون رو روشن کن تو صدا باشه پسرمنم کولیک داد منم همش واسه اینکه بخوابه خونه آروم بود یعنی جایی جرات نمیکردم برم جز منم هیشکی اذیت نمیشد حالاام دیر نشده تو سروصدا بخوابونین وقتی ام بیدار شد طوری نیس بالاخره باید عادت کنه

وای مث اونروز بچه زیر دستگاه بود به چه روزی خوابوندمش
مادرشوهرم اومد بیدارش کرد😭😭😭

سوال های مرتبط