ماها هممون خسته ایم و اونایی ک ۲بچه یا بیشتر دارن داغون ترن ی وقتایی حق داریم عصبی بشیم خسته بشیم امروز واکسن دخترمو زدم خابیده منم پسرمو بغل کردم بخابیم اون خابید من خونه رو مرتب کردم ک ب فکر شام باشم میدونی تو این ۶سال زندکی متاهلی ک مادر ۴ساله چیو کسب کردم اینکه نباید بچه بفهمه تو کلافه ای عصبی هستی یا خسته باید همیشه پا ب پای اونا پیش بری آرامش خودتو حفظ کنی وقتی با عصبانیت و از شدت خستگی میخای بخابونیش برعکس نمیخابن ک وقتی آروم و پا ب پای اون پیش بری هم خودش آروم میشه هم شما ...تنش سلامت
عزیزم چرا داریخودتو نابود میکنی خوب همهمامانااین چالشارودارن منمهمینم ولی گریه نکن میدونمنگرانی خیلی دوسش داری ولیمواظب خودت باش که بتونیاز اونم مراقبتکنی بچه همینه تا بزرگ بشه دل مادرش آبمیشه ایشالا زود بزرگ شن خودشونم راحت شن توروخدا اینجورینکن تو بهترین مادری 💪قوی باش
چون بچه ی اولت هست اینطوری
من بچه اولم اینجوری بودم الان ۵۰ درصد کمترشده این هام
ولی بازم حساسم
الان دیشب عروسی داشتیم استامنفون دادم دخترم توماشین رفتنی اونجا همبیسکوییت مادر ۲تادونه دادم ودادمش باباش ۲ساعتی پیش باباش بود به سختی خوابونه بودش
اگه بچه اولم بود هیچ کدوم اینکارارو نمیکردم
عزیزم مامان یاسین باورت میشه پسر من شش ماهه همینه. از روزی که دنیا اومد آروم قرار نداره.چهار ماه کولیک شدید بعد رفلاکس شدید. همش بالا میاره.باز الان از دندونه ژل تاثیر نداره .هرکار میکنم آروم نمیگیره .قوی باش دختر. اگر تو گهگاه اینطور میشه من هرروز و هرشب ببین من چی میکشم امروزم از داخل پتو افتاد بمیرم براش یکساعت فقط جیغ زد
پتو رو امتحان کردی؟
پسر منم یوقتایی هییچ جوره نمیخوابه و گریه میکنه میندازیم پتو میخوابه
منم همینممم.هممون همینیم.
همش فک میکنم چقد مامان بدی ام
پسر منم بعضی وقتا اینجوری میکنه و من الان فهمیدم که فقط به بغلم نیاز داره .
شماهم که باز اینجوری شد فقط بغلش کن ، الان بچه هامون ترس جداییی از ماها رو دارن
عزیزم حتما رفلاکس داره بچتون
ایتطوری نگو ،هممون از خودمون گذشتیم تا بچه هامون بزرگ بشن
خود من از تفریحم ،استراحتم،از اینکه یبار با ارامش غذا بخورم،از با خیال راحت دسشوییو حمام رفتن ،از خواب شبم ،از پوشاکم ،از خیلی چیزای دیگه گذشتمو میگذرم تا پسرم کمبودی نداشته باشه ولی بازم خیلی وقتا نق میزنه ،اروم نمیشه،بغل میخاد ،مثل همین نیم ساعت پیش که ناهار نخورده بودم از بس بهم اویزون بود گذاشتمش زمین غذا بخورم گریه شدید کرد از حرصم سرش داد کشیدم
ما هم ادمیم خب ،بعضا دلمو میخاد یکم برا خودمون باشیم
عزیزم گاهی فقط نیاز دادن ب اینکه تو بغلمون باشن و با محبت باهاشون حرف بزنیم و راهشون ببریم . من با یاسین از این روزا زیاد دارم میفهممت خیلی خوب .
بخاطردندونه
منم همین طورم عزیزم شما یه سر پیش دکتر آسایی برو
بدتر خودت استرس میدی به بچه وااا بچه است گریه میکنه دختر منم بعضی موقع ها اینجور میشه
منم اینحور مواقع دقیقا همین حس رو دارم مخصوصا وقتایی که مریضه یا مشکلی براش پیش میاد اصلا از خودم راضی نیستم حس خیلی بدیه نمیدونم اینم ی جور افسردگیه یا چی
*ذهن خودم میشم …
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.