۱۳ پاسخ

الآنم نمی‌دونم دامادم کیه ولی هرکس هست عاشقشم

منکه بخدا میگم خدایا من از مال دنیا هیچی نمی‌خوام فقط فرزند منوسالم وصالح بهم بده و بتونم به ی جا برسونمش که با سرافرازی از خونه بره بیرون

ولی به نظر من تمام اینا قانون طبیعت پدرو مادرماهم اینارو تجربه کردن و حالا نوبت خودمون. ولی به نظر من باید یادبدیم بچمون مستقل باشه و یاد بگیره زندگی کردن چجوریه.

خب ماهم دخترا و پسرای یه مادر و پدر دیگه بودیم که ازدواج کردیم پس این روال قشنگه همش به خودم میگم وابستگی عاطفی باید فقط به همسرت باشه نه یجوری وابسته پسرت یا دخترت شی که بعدا سختت باشه کسیو کنارش ببینی و ازاین مادرشوهرای اذیت کن بشی بخصوص برای ما خانوما وابستگی عاطفی به پسرامون تا بزرگیشون میتونه اونارو اذیت کنه ... مادر و پدر باید بی اندازه به بچه عشق بورزن ولی این باورو داشته باشن که تو به یه موجود وجودیت بخشیدی که بزرگ شه تجربه کنه عاشق شه ازخونت بره شاید تنهات بذاره و تو همیشه با عشق کنارشون و حامیشون باشی

به نظرمن باید رسماً را تغییر بدن دخترا خونه داشته باشند نزدیک پدر مادرشون پسرا جهازببرن بخاطر اینکه دخترا معصومن و واقعا اگر پسر بخواد اذیت کنه حداقل پدرمادرش بفهمند و اجازه ندن

وقتی میگین دوست ندارم پسرم بدم دختر مردم پس چرا الان خودتون کنار پسر مردم .والا ی چیز طبیعی تو دنیا

دیگه همینه مگه ماها پیش پدرمادرمون موندیم والا بزرگ شن همه تو نخ ازدواج موفق هستن کسی بگه نه و فلان الکی میگه ،😅😅😅

حالا من این فکرا ک میاد ناراحت میشم ک یعنی اونوقت ما پیرمیشیم و عمرمون رو به اتمامه....
چه مزخرف.....این همه تلاش سختی ....
بزرگ شدن بچه مصادف با پیرشدن و مرگ ما😔😔😔

دقیقا من دوست ندارم پسرم بدم به یه دختر دیگه🤧😂

غم انگیز که نیست بیشترجذابه چون بچه که ازدواج میکنه خودشم بچه دارمیشه انگار باز بعد ی مدت ادم کوچیکی بوشو باتمام وجود میبینه و حس میکنه منتها یااین فرق که مادرش مانیسیم
این رشدش تا مرحله ازدواج بنظرم ی شیرینی و لذتی داره که بصورت ناخوداگاه لازمش داریم تو زندگی

من از الان به همسرم همش میگم نمیخوام پسرم ازدواج کنه
یا باید خیلی دیر ازدواج کنه 😅
اون پسر منههه نمیذارم ازم جداشه
اونم میبینه من حرص میخورم میگه از هیجده سالگی میرم براش خواستگاری🤭😁

هوووو
حالا بزارببینیم میاد یا ن
من ک پدرم دراومده

وای من دخترمو شوهر نمیدم😪

سوال های مرتبط