خیلی طبیعیه...بچه من شوهرمو میبینه دیگه اصلا منو یادش میره حتی شیشه آبشو میگه ازدست باباش میگیره نه من😂بچه ها با کسی که خیلی دل به دلشون بده دوس دارن بیشتر باهاشون باشن
اینجور نگو فدات بشم اولین نیاز بچه پناه بچه مادرشه اونااا فقط برا خودش همبازی میدونه 🙃
شایدباورت نشه ولی میگم کاش دخترمنم یکم ازم دورمیشدبامادربزرگی کسی رابطش خوب بودمیرف پیششون اونادوسش دارن ولی این نمیره چسبیده بمن که دیگه حالموگرفته
ی ظرف شستنو توچن مرحله انجام میدم چون نمیذاره میگه بیاپیشم من بازی کنم
اتفاقن بایدخداروشکرکنی ک مثل پسرمن نمیادبهت بچسبه،واگرنه بقدری عصبانی میشدی ک نمیدونستی چیکارش کنی،من توسرویسم میرفتم همرام میاومد انقد بهم وابسته بود
طبیعیه من خودمم همین طوری بودم بعد فکر کن مادربزرگ من اصفهانه تو راه که ما برمیگشتیم سمت تهران یعنی ۷ ساعت تمام من گریه میکردم این قضیه تا راهنماییم هم ادامه داشت نه اینکه فکر کنی فقط واسه بچگی هامه از شما چه پنهون هنوزم با ۲۸ سال سن و یک بچه وقتی از اصفهان برمیگردیم دلم میخواد زااار بزنم واسه همین میگم که درکش کنی این به این معنی نیست که دوستت نداره فقط دوست داره جایی باشه که حس آرامش و آزادی بیشتری داره
عزیز دلم فکرتو مثبت کن، من طبقه بالای مادر شوهرمم، سه عمه و دو عمو مجرد داره بچه م که تمام مدت خودشونو هلاک بچه م میکنن، ذهنیت من اینه، من مامانشم و من بیشتر از همه دوسش دارم این مهمه، مطمئن باش بچه ت انرژی مثبتتو میگیره ازت
عین من
دختربزرگه منم اینجوری بود میرفت خونه مامانم حتی شبااونجامیخوابید دختردومیمم تازه دنیااومده بود دیگه یه روز آوردمش خونمون به زور نگهش داشتم چنروزم نزاشتم مامانموببینه خیلی اذیت میکرد حتی توخوجیش میکرد که مثلا من بزارم بره گفتم مامان جان توخونه پی پی هم بکنی دیگه بدون خودم هیچ جانمیزارم بری الان که ۹سالشه خیلی وابستمه بدون من جایی نمیره
از وقتی بچه ات بدنیا امده بچه رو گذاشتی پیش مادر بزرگاش؟
بعد عادت شده
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.