عاشق خونه مادرشوهرمه
با باباش رفته بود خونه مامانجونش و اونجا کنار مامان جونش خوابیده بود
من پیش عمه هاش و باباش بود بمیرم براش یکسال ۹ماهش بود دومی دنیا اومد خودم صبح که رفتم بستری بشم خیلی گریه کردم
میخواستم برم بیمارستان سقط کنم صبحی ک بردمش خونه مامانم کلی گریه کرد بعدم چهارروز بیمارستان بودم بااینکه اونجا خیلی بهش خوش میگذشته همیشه اما مدام اسممومیگفته بعدم تب کرد روز دوم🥲🥲
نه
چون خونه پیش باباش بود. مشکلی نبود
سلام اره خیلی وابسته هس
موهای جلوش قیچی کرده بود
بچت کی دنیا میاد
نه چون حسابی بهش خوش گزشته بود و کلی کادو گرفت گفتم نی نی اورده
نه ی عالمه کادو واسش خریدم گفتم بچه آورده برات
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.