۷ پاسخ

دیگه یکی حامله شه مجبورن عمل کنن بردارن بچه رو😂 ولی مادر نابود میشه خطرناکه براش
من یادمه مامانم سزارین اولش خیلی بهتر از دومی بود دومی خیلی درد داشت دکتر گفت بعد از اینم سخت تره دیگه نزایید😂

یه همسایه داشتیم ۶ تا بچه سزارین اورد.. خیلی هم زنه لاغر بود. سیده هم بود

چهار تا میشه سزارین..

دوست من ۴ تا آورده

اره اینجا دکترمنم زیر میزی میگیره میبرت بیمارستان یه چیزی الکی میگه سزارینت میکنه

بخاطر چسبندگی رحم میگن حداکثر سه تا بچه میشه آورد با سزارین

بعضیا بیشتر از ۳ تا هم میارن ، ولی ریسک چسبندگی بالاست

سوال های مرتبط

مامان گل پسرا،گل دختر مامان گل پسرا،گل دختر ۴ ماهگی
خاطره زایمان
(قسمت دوم)
وارد بلوک زایمان شدم نامه دکتر و دادم به مامایی که اونجا بود گفت چند هفته ای گفتم ۳۶ و ۶ گفت پس چرا دکتر نامه بستری داده؟
گفتم چون ۵ سانت بودم ، پرستار گفت زود ممکنه بچه بره تو دستگاه😥
با شنیدن این حرف تمام ارامشی که به دست اورده بودم دوباره از دست دادم همه ی وجودم شد اضطراب و ناراحتی دیگه نفهمیدم چجوری لباسامو عوض کردم.😭
من ساعت ۳ بود که بستری شدم.
خداروشکر اجازه میدادن شوهرم کنارم باشه و بهش گفتم حق نداری از پیشم تکون بخوری😁
درخواست ماما همراه هم کردم که اومد بهم ورزشا رو میگفت و میرفت و من با شوهرم ورزش میکردم🤰🏻
ساعت ۴ و نیم بود که دکترم اومد، ازم پرسید هنوز درد نداری؟ گفتم نه . معاینه کرد گفت بین ۶و۷ای 😕 و از اتاق رفت بیرون
به ماما گفتم میخوام برم وان ، برام وان و آماده کرد و تا ساعت ۵ تو ان بودم. همش فکرم پیش بچه بود که مشکلی براش پیش نیاد به خاطر همین اصلا انرژی ورزش کردن نداشتم.
ساعت ۵ دوباره دکتر اومد معاینه کرد و گفت پیشرفتی نداشتی و بچه بالا به خاطر همین برام امپول فشار وصل کرد.
بهم گفت اگه اپیدورال میخوای الان میتونم برات انجام بدم که گفتم نه.
حدود ۱۰ دقیقه بعد از وصل کردن سرم تازه دردام شروع شد و هی بیشتر و بیشتر میشد 😣
اما هنوز قابل تحمل بود مخصوصا با ورزش و ماساژایی که ماما همراه انجام میداد دردا رفع میشد و یکی از چیزایی که خیلی کمکم میکرد تو دردا تکنیک های تنفس بود که واقعا کمک کننده بود و تسکین دهنده