۱۲ پاسخ

منم همینم با این تفاوت که وقتی میخوابه هم نمیتونم کاری کنم چون با کوچکترین صدایی بیدار میشه، منم کسی رو ندارم تنهام. هرسری که بخوام آشپزی کنم یا کارهای خونه رو انجام بدم مجبورم یه وسیله جدید بدم تا چند دقیقه سرگرم بشه

چقدر مثل من هستی .البته من وقتی کسی پیشم باشه اصلا پیش من نمیاد ولی وقتی تنهاییم چسبییییده

عزیزم طبیعیه از نظر روانشناسی بچه ها گویا فکر می‌کنند ازشون دور میشین میخواید برای همیشه دور بشید برای همون حس ترس می‌کنند گریه می‌کنند بهش بگو بیا باهم بریم یا یه جای امن تو اشپز خونه مشغول کن دستشویی رفتنی هم در و نیمه بار بزار یا حمام رفتنی بزار ببیندت خیالش راحت بشه

دختر اولم تا ۱۸ماهگی اینجوری بود بشدت بعدش خوب شد طوری ک ۱۹ماهش ک شد خواستم برم زایمان دخترم پیش داداشمشون خوابید ی شب،این دومیه هم همینه نمیزاره نیم متر ازش فاصله بگیرم،اگه اینم تا ۱۸ ماهگی خوب شه راضی ام بخدا

متاسفانه میگن تا یک سال و ۶ماهگی ادامه داره، ارمیاهم همینه، اصلا نمیزاره دست به سیاه وسفیدبزنم، به زور یه وعده غذارو میپزم

اکثرشون همینطورن قشنگم
یزدان من جلوی در دستشویی برای توپ گذاشتم در دستشویی هم نیمه باز میزارم باهاش دلی میکنم که دچار استرس اضطراب و گریه نشه
موقع پختن غذا شستن ظرف هم یا تو بغلمه یا اینکه براش کارتون میزارم میشینه میبینه

منم همینه وقتی بخوابه تازه میتونم دست و صورتم رو بشورم و چایی بخورم 🫣😩

دقیقا عین من🤦🏻‍♀️

دقیقا دختر منم اینجوری واقعا خسته شدم انقد گریه میکنه نمیزاره به کارام برسم

چقدر منی…نابود شدم.

من حتی زمانی که حموم میرفتم پسرم بیدار بود در حموم کامل باز میکردم سرش به سمت من منو نگاه میکرد من خودم رو میشستم بی ادبیه دستشویی میرفتم هم همین در رو باز میزاشتم نگام میکرد منم براش شعر میخوندم یا نازش میدادم تا 2 سالگی همین بود هر وقت میخواستم آشپزی کنم میومد میچسبید بهم منم میزاشتمش تو آغوش غذا میپختم ظرف میشستم خونه مرتب میکردم مجبور بودم بعد که بزرگ شد خوب شد

من تو دستشویی در باز میزارم حمام رفتن در باز میزارم موقع غذا درست کردم همش پیشم وایساده ولی خوبی که داشت دیگه داره یاد میگیره خودش بره تو دستشویی جیش کنه با باز گذاشتن در دسستشویی

سوال های مرتبط