۵ پاسخ

این دختر منه😵‍💫😵‍💫

آره دخترمنم
دیشب میخواستیم بریم مهمونی کلی وسیله جمع کرده بود با خودش بیاره
بقیه اش هم می‌گفت مامان بیار
گفتم یکی اش بیار که بازی کنه
گریه زاری راه انداخت
انقد حرف زدیم باش تا راضی شد فقط برج هیجان بردیم هیچم باش بازی نکرد

دقیقا دختر منم همینجوریه عصبیم میکنه

لباس رو دوتا که خودت در نظر داری
قبل بیرون رفتن
بگو دخترم قشنگم
این لباس یا اون یکی
خودت حق انتخاب بین دوتا بزار

از الان ایطوره وای بحالت بزرگ بشه من دخترم یبار میگه این لباس ومیخام میگم نه دیگه چیزی نمیگه اینقد خوشحاله که بیرون میره به فکر لباس انتخاب کردن نیست

سوال های مرتبط

مامان گل پسر وتودلی مامان گل پسر وتودلی ۴ سالگی
مامانا یه چیزی ذهنم و مشغول کرده ...من پسرم قبلا ک کوچکتر بود اینطوری نبود الان مدتیه ترسو شده...یادمه چند وقت پیش در حیاطمون چند دقیقه باز مونده بود یه سگ اومده بود تو حیاط پسرم دید و ترسید از اون موقع مدام تاکید داره ک در حیاط و ببند ...حتی تا تو حیاطمون نمی ره بازی کنه تنها همش باید باهاش باشم ...با بچه ها ی فامیل یا بچه هایی ک باهاشون یه کم رفت و امد داریم زیاد مشکلی نداره اما مثلا میریم پارک اگه چند نفر رو سرسره باشن دیگه نمیره میگه مامان زیادن .همش میاد کنارم میشینه امشب پارک بودیم با چند تا بچه کمی همصحبت شد یکی دوتاشونو هم میشناخت اما نمی رفت کنارشون یا باهاشون بازی کنه اونا میدوییدن تا سمت این میومدن می ترسید و خودش و جمع میکرد همش ...این بار اول نیست ک اینطوره....منم نمیدونم واکنشم درست بود یا نه 😔 گفتم مامان اگه نری با بچه ها بازی کنی میریم خونه یا من میرم ...یکمی میرفت کنارشون ولی با فاصله از اونها میدویید
خلاصه اینجور موارد اذیتم میکنه از وقتی هم کوچک بود من مدام پارک و بیرون بردمش با هر شرایطی این نیست ک بگم نرفته عادت نداره....در مواجه با بزرگتر ها اینطور نیست ...مثلا میره بهشون دست میده سلام میکنه غریبه هم ک باشن ...یا مثلا اگه یه بچه باشه غریبه هم ک باشه باهاش ارتباط برقرار میکنه اما وقتی چن تا ان انگار ازشون میترسه.....نمیدونم طبیعیه؟ باید چ واکنشی در برابر این رفتارا داشته باشم ک درست باشه ؟؟
مامان امیرعباس مامان امیرعباس ۴ سالگی
سلام مامانا تورو خدا کمکم کنید پسر من ۴ سالشه بشدت لجباز حرف گوش نکن هر جی میگم برعکسشو میکنه اصلا حرفمو گوش نمیده میگم رو سرامیک نشین میده از لجم میشینه میگم جلو پنجره واینستا باد میزنه ساعتها میمونه جلوی پنجره غذا خوردنش تو هر وعده ۴ سال با زور آب خودنش با زور ناخن گرفتنش با زوره لباس پوشیدنش با زور نمیداره با وسی یک کلنه حرف بزنم جیغ میزنه گریهدنیکنه با ماشین میرلم جایی انقدر بهانه گیاره میزنه کلافم کرده اعصابم نمیکشه روزی ده بیست بار بشدت جیغ بلندی میزنم سرش انقدر بد داد میزنم از ترس میزنه زیر گریه واقعا اعصابم نمیکشه یبار تذکر میدم بار دوم گوش نمیده با تمام وجود جیغ بدی میزنم بماند که فشار روانی روم زیاد شوهر سر خونوادش خیلی بهم فشار روانی میاره سالهاست روی ارامش ندیدم دستشون دایما تو جنگ و تنشیم واقعا اعصابم نمیکشه انقدر سر بچم داد زدم میترسه واقعا میترسم دردی چیزی بکیره راهنمایم کنید چیکار کنم میریم مهمونی اسبابازی از دست بچه های دیگه میگیره بچه ها گریه میکنن هم خودم هم مامانای دیگه سرش داد میزنن گریه میکنه تمام این ساله‌ام بخاطر نارسیش بستری تو بینارستانا بشدت بچه ترسویی دلم براش میسوزه یا تو بیمارستانا عذاب نمیکشه یا تو خونه تو تنش و درگیری جیغای من میترسه نمیدونم چیکار کنم