۹ پاسخ

چقدر یاد خودم افتادم....
من بچم زردی گرفت 5 روزش بود خب بچه اولم هست دیگ...
تک و تنها منو بردن پیش بچم سه روز من تنها بچمو تر و خشک میکردم😢بچه اولم بود چی حالیم بود آخه...
میرفتم پیش مامانم گریه میکردم میگفتم مامان بخدا نمیتونم بلد نیستم پرستارا هم نمیزاشتن کسی داخل بیاد بغیر از مادر بچه...
یادم میاد چی توی اون سه روز به من گذشت اعصابم خورد میشه 😢بچم گریه میکرد نمیدونستم باید چیکار کنم پرستارا هم کمک میکردن ولی زیاد نه به اون روزا فکر میکنم دلم به حال بچم میسوزه 🤕ولی گذشت خداروشکر
من اینقدر استرس داشتم ک نتونم از پسش بر بیام ولی به مرور یاد گرفتم حتی تجربه های زیادی هم کسب کردم ک حتی مامانم اون تجربه هارو نداشت من به اون یاد میدادم😂😂😂غصه هیچی رو نخور

خداروشکر قدمش پربرکت خدا برات حفظش کنه توروخدا برا دختر من دعا کن برا سلامتی دخترمو شوهرم دعا کن از ته دلت 🙏🙏🙏

ب خودت سخت نگیر آروم آروم همه چی یاد میگیری و میوفتی رو روال
همههه این روزا رو گذروندن

فقط خدا رو شکر کن الان نی نی کنارته من حرف کسی برام مهم نیست فقط میگم بچم به دنیا بیاد

خیلی زود یاد میگیری همه چیوو،

قدمش مبارک باشه
حِست رو درک می‌کنم مامانِ پاشا
سخته
ولی میگذرونیم

عزیزم کدوم بیمارستان زاییدی از موقع که رفتی تا زایمان چقد طول کشید

مگه بقیه موقع زایمانشون بلد بودن مثلا چ مامان خودت چ مادرشوهرت واسه همه ی اولین باری وجود داره دیگه یواش یواش یاد میگیری کنار میای سر اینچیزا حیف نیست از این روزات لذت نبری

عزیزم مبارک باشه بسلامتی💞✨️
ببین حرف هیچکس واست مهم نباشه مهم اینه هیچکس بیشتر از خودت صلاح بچه رو نمیخواد به حرف کسی اهمیت نده فقط بگو باشه بعدش کار خودت رو انجام بده کوچولوت الان به یه مامان سرحال و خوشحال و پرانرژی نیاز داره که ازش نگهداری کنه نه یه مامان که همش گریه میکنه پس بخاطر بچت هم شده قوی شو عزیزم😚💋

سوال های مرتبط