۷ پاسخ

بخاطر هورموناس عزیزم. می گذره سعی کن خودتو سرگرم کنی به چیزای بد فکر نکنی

منم اوایل حسی به بچه ام نداشتم و نگران آینده اش بودم اینکه نتونم مسئولیت پذیر باشم و به نبودنش فکر می‌کردم. اما از وقتی تصویرش رو تو دستگاه سونوگرافی دیدم هر حس بدی رو نادیده میگیرم.

آهان و اگه میتونی یه کوچولو قرآن یا یه دعای مورد علاقه بخون یا دو رکعت نماز زیارت هدیه به یکی از ائمه بخون، کمک می‌کنه به آرامشت

تو اوووووووج به هم ریختگی هورمونی هستی من تو اون هفته‌ها همینطوری بیخود بدون ذره‌ای دلیل می‌نشستم کل روز رو گریه میکردم
همینطوری الکی احساس بدبختی و تنهایی بهم دست میداد در صورتی که واقعا هم تنها نیستم هم خیلی هم از زندگیم راضیم 😂
جدی نگیر الان تو زمانی قرار داری که بدنت تحت بیشترین فشار هورمونی قرار داره

روزا سعی کن خودتو با خوندن کتابای رمان سرگرم کنی.... کلا فکرت توی خواب و بیداری درگیر داستانش میشه و از این افکار بیرون میای

بهش فک‌نکن هر چقد بیشتر فک کنی بدتر میشه حست باید ذهنتو‌منحرف کنی

عزیزم ماه دوم و سوم بارداری برای منم سخت گذشت‌ تهوع و معده درد و ضعف و بیحالی. یکم تحمل کن .به متخصصت همه چی رو بگو تا دارو بده‌ و خودت رو مشغول کن.

سوال های مرتبط