سلام قشنگا
یکم از کارای فامیلای سمی تون بگین دور هم حرص بخوریم 😂😂😂

بدتر از مادر شوهر هم هس که حرص بخوریم؟ اصن اسمش میاد حرص میخورم😂😂

اینکه کله صبح ،داریم دور هم حرص میخوریم
خیلی باحاله😂😂😂🤦

هی خواهر دست روی دلمون نذار😂
از فضولی هاشون میشه کتاب نوشت
تازه هنوز بچم به دنیا نیومده به دنیا بیاد که واویلا

دیشب به زور و اشک بچه هام مجبور شدم برم خونه مادرشوهرم اونم بدون شوهرم🥺

میحاد دخترش طلاق بگیره هنوز تازه زایمان کرده. همه جا گفته طلاق دخترمو بگیر بچه هاشو راه میبرم خودم شوهرش میدم

ما همسایه سمی داریم
فضووووول و حسووووود فکرش و بکن طلا ببینه دستت تا گرمش و میپرسه میگه دربیار دستم کنم
متنفرم ازشون

اینکه از بیمارستان مرخص شدم اومدم خونه دیدم خواهر شوهرم و جاریام هر کدوم با سه تا بچه تو خونمن
خونه ای که با اون سنگینی قبل از زایمان مرتب و تمیز کرده بودم شهر شام شده بود🤦🏻‍♀️

تا بچمو میفته دستش شروع می‌کنه به بوس و بوس کاری از همه جاش بوس می‌کنه هرجایی که فکرشو بکنین به شوهرم گفتم به مامانت بگو بچه ویروسی میشه اینقدر نبوسش یا لااقل سرش رو ببوسه پشت دستش رو ببوسه ، شوهرمم چندین بار بهش تذکر داد اونم فهمید این نقطه ضعف منه دیگه پیش من بوسش نمیکنه ولی میبرش تو اتاق عمدا بلند بلند بوسش می‌کنه که من بفهمم وگرنه چه اصراریه که بوس صدا دار بکنه😄می‌بره تو اتاق که من نتونم ثابت کنم لبای بچمو بوسیده⁦🤦🏼‍♀️⁩😅
خدا رو هزاران مرتبه شکر ازشون دوریم هر دو سه ماه میریم خونشون وگرنه دق میکردم سر همین موضوع

هروقت لباس شیک تن دخترم میکنم می‌خوایم بریم مهمونی میزنه تو ذوقم میگه بچه رو چشم میکنن و چرت و پرت...
ولی خواهر شوهرم که بهترین و برندترین لباسارو تن بچه هاش می‌کنه هی ذوق می‌کنه قربون صدقه شون می‌ره🤮🤢

البته من اصلا تحویل نمیگیرم و نقطه ضعف نشون نمیدم و کار خودمو میکنم ولی همش یه حس انرژی منفی همراهمه که نکنه بچه رو چشم بزنن😩

ی شب خونه مادرشوهرم بودم بعد بچه پیش مادرشوهرم بود شام خوردیم با خاهرشوهرم رفتم ظرفارو بشوریم بعد بچم هی نق نق میکرد مادرشوهرم باهاش حرف میزد بعد دیگ گریش گرفتو ب جیغ انداخت فک کردم تنهاس رفتم دیدم کونشو کرده طرف بچم خابید بچمم حالا داره هلاک میشه از گریه انقد حرص خوردم بلندشدن اومدم خونم😖

مامانم به خالم گف گرا نیومدین بیمارستان دخترم پنجاه پنجاه بود بمونه سر زایمان خالم به مامانم گفته از جون دادن دخترت استوریاتون میزاشتین میومدیم بیمارستان دیدنش🙂

جاریم به بهانه ی دخترم زرت و زرت موبایلش رو در میاره ازم عکس میگیره متنفرممممم‌از این کارش نمیدونم چطوری بگم