چقدر دلم گرفته اگه واسه وجود بچم نبود ی دقیقه هم زندگی نمیکردم بارها بوده گفتم بچم بزرگ میشه باباش هست وجود من مهم نیست😔😔😔فقط کافیه ی قرص جورکنم بخورم ک میخورم

عزیزم الان تاپیکت دیدم ببین بچت از جونه تو وقتی انقدر ناراحت میشه اسم بچت بیاری که به قول خودش یاد همسرت می‌افته
یعنی تورو بدون بچه میخواد !!!!
یعنی ازدواج با این مرد یعنی قید بچتو زدن
مطمن باش اگر باهاش بمونی مجبور بشی قید پسرت بزنی آه پسرت تورو میگیره هیچ وقت زندگی خوب و خوشی نخواهی داشت
بچه تو این سن مادر میخواد چه گناهی کرد بین دوتا پدرومادر ببخشید خودخواه مونده ؟؟؟؟
ازدواج خیلی زود واسه تویی که از ناراحتی زندگیتو باختی
فعلا تو مرحله ای نیستی ازدواج مجددت عقلانی انجام بدی
پس فقط به عشق و هوس خودت فکر نکن به خودت میای میبینی وسط زندگی افتادی بدتر از زندگی اولت که حتی پسرتم نداری ....
پس صبر کن فعلا ازدواج نکن
هرتهدیدی می‌کنه اهمیت نده محکم باش

یعنی اگه ازداواج کنی اونم با همچین ادمی هم خودتو بدبخت میکنی هم اون بچه مظلومو ، از من گفتن بود

میگ عقل ک نباشد جان در عذابست مثال توه خیلی وقته تایپیکاتو میخوندم همیشه ولا وفتی یکی شکمش سیرباشه میشه مث تو شوهرت ادم ساده ای بود اگ زیادی علاقه نشون نمیداد ولی تذیتتم نمیکرد فک کردی جدابشی چخبره والبته ک چسبیدی ب ی عن ک مطمعنن زندگی برات میسازه ک هزاربار میگی کاش ب شوهر قبلیت برمیگشتی احتمالن ازمرد دست بزن دارو فحاش خوشت میاد

بنظرم شرایطت و با یه مشاور درجریان بزار برو بهداشت بگو ارجاعت بده به روانکاو.صحبت کن قصه زندگیتو واسش بگو اون بی طرفانه راهنماییت میکنه.حداقل با ازدواج دومت بدتر از اولت نشی

از آه بچت بترس
این عشق وحال ها گذراست
رسماً زنش بشی بدتر از زندگی اولت میشه
کتکت میزنه ،از وجود پسرت راضی نیست ببخشیدا گور خودش وباباش .........

عزیزدلم آیندت هرچه باشه قطعا با بابای بچت بهتر از اون نبوده وگرنه حدا نمیشدی. از رحمت خدا ناامید نشو که در اینصورته که میبازی. خدا از همه کس و همه چیز بالاتر و حاضرتره.

هیچ مردی نمیتونه جای مادر رو بگیره هرکسی جایگاه خودشو داره نه از خاله عمه مادر بزرگ مادر نمیشه اینو بدون

ن این حرفو نزن مادر برای بچه ی چیز دیگه اس

چیشده ک انقد ناامیدی😢