۷ پاسخ

شاید ایشون هم منظوری نداشته عزیزم به دل نگیر

گهگاهی برداشت ما از حرفای بقیه برحسب روحیاتمون برداشت متفاوتی میشه

به حرف کسی گوش نکن پسر منم مدام کارای خطرناک میکنه مواظبش نباشم ی چیزیش میشه

منم چند نفر اینجوری بهم گفتن ناراحت نشو عزیزم چون خودمم مثل توام میگم منم خیلیییی استرسیم همه بهم میگن برو مشاوره.مراقب بودن با استرس داشتن خیلی فرق میکنه

خب باید جوابش میدادی میگفتی هر کسی تربیتش یه جوره من جایی بهش سخت نمیگیرم ولی اینجا خونه مردمه

دقیقااین حرفودخترعموشوهرم بهم زدمنم کلی بهم ریختم گفتم به اون چه من مراقب بچمم خدایی ی چیزیش بشه همسرمومادرشوهرم میان میگن پس حواست کجابودمراقب بچه نبودی من اصلابه حرفش گوش ندادم کارخودموکردم

مگه چکار میکنی؟ شاید واقعا زیادی حساسی و داری خودتو اذیت میکنی
بعدشم مگه پیش روانپزشک رفتن بده
تو این وضعیت مملکت و اقتصادی که ما داریم تازه با بچه همه قرص آرامبخش میخورن
چند شب پیش رفتم داروخونه با دکترش همینطوری گپ میزدیم گفتم اره فشار بچه هام خیلی زیاد شده و متم خیلی عصبی شدم وسط حرفام یهو گریم گرفت دو سه تا قرص بهم داد بنده خدا مونده بود خودش که یهو چی شد

مواظب نباشیم نگین چه مادر بی‌خیالی منم تو جمع میرم همش حواسم بهش هست کاری نکنه چیزی رو نشکونه

سوال های مرتبط

مامان فرشته مامان فرشته ۲ سالگی
یه راهنمایی میخام خسته شدم😔😔


















.خاهر شوهرم از من خیلی کوچیکتره . همش ب دختر بزرگم دستور میده برام اب بیار برامو...یا مثلا به خود من میگه یه بشقاب غدا بریز واسه دخترم .لم میده خونمون ک میاد بچه هاش از در و دیوار بالا میکشن پرده ها رو میکشن کابینت ها رو ک جنسشون خیلی ظریف درشون بازمیکنن و میبندن و... بعد هم ک بگم مریم بچه هات کابینت رو خراب میکنن فقط اروم میگه نیکان بشین مامان همین.ما ک میریم خونشون پسر بزرگش ۷ یالشه اجازه نمیده دخترام برن تو اتاقش خداییش بچه هام ارومن و مودب .خودمم ک میرم اصلا درست پدیرایی نمیکنه .همش به شوخی میگه چایی میخای اره برو خودت بریز. حالا اون جاریم مثل رییسه جریت ندادن بش بی ادبی کنن یا خونش سالی یبار نمیرن. بنظرتون چکار کنم که با احترام بهشون حالی کنم .چون بچه هامو دوست داده ولی بشون بی ادبی هم میکنه .شوهرم تنهاس نمیخام ازین خاهر هم دور بشه.جالبه اگر من هر وقت بگم ب پسرش ک مثلا کنترل رو لهم بده میگه زندایی بمن چه یا کلا نگام نمیکنه 😑
مامان دخترم مامان دخترم ۲ سالگی
میخام اینجا یه چیزی بنویسم شاید ب دردتون خورد
خیلیاهستن میگن ما تو دوران بارداری چیزای مقوی و میوه زیاد خوردیم ولی نه بچمون در اون حد که میگفتن خوشگل شد نه تپل شد
جواب من ب این خانوما اینه، من خودم به گفته اطرافیان وقتی بدنیا اومدم
یع بچه تپلو خیلیی خوشگل بودم تا ۷ یا ۸ سالگیم همین بودم اما یهو دندونام شرو کرد ب خراب شدن همیشه بی حال بودم و زیاد میخوابیدم کم انرژی بودم بزرگتر شدم پوستم شرو ب جوش زدن کرد موهام شروع ب ریختن ،معده درد،پریود سخت و درد ناک ،کلیه درد و همه اینا شرو شد
از اون دختر زیبا واقا یه جنازه مونده بود که البته خودم الان یکم ب داد خودم رسیدم و بهتر شدم ،همه اینا ب تغذیه بد مادرم برمیگشت اون موقع ها چون پیش مادرشوهرش بوده و دستشون تنگ تغذیه مناسب نداشتن و تاثیرش همه این مریضیا بود رو من
و منی که هیچی کم نزاشتم وقتی دخترمو حامله بودم بهترین غذاها و بهترین و مقوی ترین چیزارو خوردم نه بخاطر خودم بلکه بخاطر دخترم
هرچی بیشتر میگذره تاثیر اونارو بیشتر میبینم روی دخترم... بنظرم یه بدن سالم میتونه از ادم زشت زیبا بسازه و بالعکس
مراقب سلامتیتون باشید