میخام اینجا یه چیزی بنویسم شاید ب دردتون خورد
خیلیاهستن میگن ما تو دوران بارداری چیزای مقوی و میوه زیاد خوردیم ولی نه بچمون در اون حد که میگفتن خوشگل شد نه تپل شد
جواب من ب این خانوما اینه، من خودم به گفته اطرافیان وقتی بدنیا اومدم
یع بچه تپلو خیلیی خوشگل بودم تا ۷ یا ۸ سالگیم همین بودم اما یهو دندونام شرو کرد ب خراب شدن همیشه بی حال بودم و زیاد میخوابیدم کم انرژی بودم بزرگتر شدم پوستم شرو ب جوش زدن کرد موهام شروع ب ریختن ،معده درد،پریود سخت و درد ناک ،کلیه درد و همه اینا شرو شد
از اون دختر زیبا واقا یه جنازه مونده بود که البته خودم الان یکم ب داد خودم رسیدم و بهتر شدم ،همه اینا ب تغذیه بد مادرم برمیگشت اون موقع ها چون پیش مادرشوهرش بوده و دستشون تنگ تغذیه مناسب نداشتن و تاثیرش همه این مریضیا بود رو من
و منی که هیچی کم نزاشتم وقتی دخترمو حامله بودم بهترین غذاها و بهترین و مقوی ترین چیزارو خوردم نه بخاطر خودم بلکه بخاطر دخترم
هرچی بیشتر میگذره تاثیر اونارو بیشتر میبینم روی دخترم... بنظرم یه بدن سالم میتونه از ادم زشت زیبا بسازه و بالعکس
مراقب سلامتیتون باشید

۳ پاسخ

به نظر منم تغذیه مهمه دختر من هم خیلی باهوشه و هم خوشگله

یعنی الان دندونای پسر من خراب شده از تغذیه ی بد من بوده😥

ممنون 🙋‍♀️

سوال های مرتبط

مامان نازلی🎟🐾🐣🌱🍒 مامان نازلی🎟🐾🐣🌱🍒 ۲ سالگی
به خدا دیگه خسته شدم
سه سال پیش من زایمان کردم اورژانسی و دخترم زود دنیا اومد ،تا مادرم خودشو برسونه ی شب طول کشید فقط یه شب😔
از قضا همون شب اول که مامانم تو راه بود (۸ ساعت راه هست تا تهران )جاریم زنگ میزنه ب شوهرم که من بیام پیش زهرا تنها نباشه
منم ب شوهرم گفتم نه نیازی تیس چون بچه داخل دستگاه بود و منم چون ۲۴ ساعت تحت نظر بودم (شرایطم فرق می‌کرد ) پرستار همش بالا سرم بودن ،حتی اجازه حرکت هم ندادن تا ۲۴ ساعت و حتی حق لب زدن ب چیزی رو نداشتم حتیییییی آب ،بعد از طرفی شوهرم و خالم به خدمه پول داده بود اونام هم سوند و زیرمو مرتب تمیز میکردن
جاریم فقط اومد تا صب گوشی بازی کرد کمپوتامو خورد و دوقلوی بغل تختبم رو نگهداری کرد ینی من تا مامانن بیاد خواب بودم چش باز میکردم میدیدم این یا میخوره با بچه بغلی رو شیر میده
مامانم ۶ صب رسید اونم رف بهش گفتم ماش نموندی گف تو با اینکه حامله بودی منو بردی دکتر از صب تا شب تو ۷ ماهگی براش دویدم بخاطر اون اومدم جبران کنم ،الان تقی ب توقی میخوره میگه من خونه زیرتو پاک کردم چه کنم خسته شدم بخدا 😭😭😘😭
مامان آرتــیــــــن مامان آرتــیــــــن ۲ سالگی
مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۲ سالگی
باردار ک بودم شوهرم میگفت چون میترسم تو خواب بخورم ب شکمت ی تشک دیگ کنارم پهن کرد و رو اون میخابید البته با گوشی خوبی هاشم میگم تو حاملگی خیلی هوامو داشت کارای خونه و میکرد. بچه ک دنیا اومد دائم میگفت تو دوستش نداری تو نمیخایش چون سزارین بودم و نمیتونستم بابچه روزای اول ارتباط بگیرم از درد نمیتونستم قوربون صدقش بشم خودش خیلی خوشحال بود فک میکرد من بچه و نمیخام .رفتیم خونمون بچه و میزاشت وسط من کنارش خودش ی تشک کنار بچه میزاشت و اونجا میخابید تا ۷ ماه کنارم نخوابید ک چقدر اون اوایل ب حصورش احتیاج داشتم .بعد ۷ ماه با کلی بحث اومد کنارم خوابید تو اون ۷ ماه اصلا رابطه نداشتیم اگ یکی یا دوبار .الان ۲ سال و چند ماه میگذره بچم ب دنیا اومده ما هیچ وقتی برا هم نمیزاریم همه زندگیش شده بچش .از هم‌متنفر شدیم و ب زبون میاریم .میگه بچه نباید گریه کنه تحت هیچ شرایطی ب حرفش کن هرچی میگه موهامو میکشه میگ بزار بکشه ولی گریه نکنه .من اوایل افسردگی گرفته بودم چند باری بچم شیر می‌خورد گریم می‌گرفت میومد بچه و از سینم جدا میکرد میگفت نمیخام شیر تو رو بخوره مثل تو دیونه بشه .وقتی بچه گریه میکنه ب درو دیوار مشت محکم میکوبه و فحش میده .ی بار باسن بچم سوخت بردم بشورمش گریه میکرد اینقد اومد تو حموم مشت زد ب صندلی حمام بچم ک شکست.دائم میگ انشاالله بمیری صبح از خواب بیدار نشی .میگ بچمو روانی کردی .منو پیر کردی میگ ب قبر پدرو مادرت ریدم .من قبلا کار میکردم حالا همه وقتمو برا این دوتا میزارم دارم خفه میشم از حرفاش ی مدت میومد خونه حالت تهوع میگرفتم .دائم گوشی جلو دست بچم داره ک از گریه کردن بهتر بچم بچه آرومی ی وقتایی گریه میکنه ک خصلت همه بچه هاس .