ادامه
خیلی جالبه ک جاریم قبلا جای من میشسته تو بارداری ک ویار داشته کل ۹ ماه غذا بهش دادن. خود من شاهدم باردارم نبود چای که دم میکردن واسه اونم میبردن. شانس نداریم ب خدا

اشکالی نداره عزیزم من جی بگم که مادر شوهرم من رو تا پای سقط برد چرا؟چون من رو از روز اول نمیخواست و انتخابش نبودم فهمید ک بچه بیاد زندگی مون جداییش سخت تر میشه و بعدشم منو بلاک کرد و باعث شد‌شوهرم توی حاملگی دست روم بلند کنه اخرم به جز نماز های واجب نماز شب و مستحبی میخونه و قران ختم میکنه فکر کن یک زن چه قدر میتونه پست فطرت باشه

دلتون خوشه ها خواهر شوهرای من سه ماه پیش جاریم زایمان کرد.... عذر میخام داشتن خودشون رو میکشتن براش و کور شدن تمام کارهای شخصی بچه و جاری رو کردن بهعد جالبه من باردار شدم نکردن ی زنگ بزنن تبریک بگن یا حالمو بپرسن... انگار همشون مرده بودن.🤣🤣خانواده شوهر رو باید نادیده گرفت انگار از روز ازل نبود😂😂😂

عشقممم من خانواده شوهرم یه بار بهم سرنزدن تازه هی زنگ میزنن چرا نمیای ببینمت با این شکم کجا برم آخه تازه تو هفت ماهگی مادر شوهرم تا مرز سکته بردم جوری ک تو خیابون گریه میکردم ک از وقتی پسرم باتو عروسی کرده پولاشو خوردی😐😐حالا ک فهمیدن چهارشنبه می‌خوام بزام وقتی شوهره خونس زنگ پشت زنگ بیایم بات بیمارستان خانواده خودتو نبر ما میایم

خانواده شوهرن دیگه اصلا ازشون توقع نداشته باش وقتی انتظاری نداری ناراحتم نمیشی