با این حس عذاب وجدان چ کنممم
من عروسی خواهرم بود، و عروسی دخترعموم
از یک هفته قبل رفتم شهرستان... یک روز کااامل آرایشگاه بودم و دخترم شیر خشک خورد...
شبهای قبل عروسی ک مهمون میومد من شیرخشک میدادم ب دخترم و دخترمو میدادم بغل هر کی از راه می‌رسید!!
۳ روز از ظهر تا عصر آرایشگاه بودم و دخترم شیرخشک خورد ....
شب عروسی همه‌ش مشغول رقص بودم و اصلا ب دخترم توجه نکردم
دخترم بعد عروسی سینه‌م‌رو ول کزد
و من الان پشیمون ترینم.... و ناراحت ترین..... و مدام گریه میکنم

عزیزم شبا ک متوجه نمیشه سینتوبتداز دهنش یواش یواش ‌.منم عروسی داداشام بود شهرستان دوروزشو باخودم بردم ارایشگاه خداخیرش بده ارایشگره خونش همون طبقه ارایشگاهش بود بهن اجازه دادپسرمو اونجا بهش برسم و خودم ارایش میکرد و ازخودم جداش نمیکردم من برعکس شما بغل هیجکس نمیدادمش اصلا تو فیلم داداشام نمیفتادم یعنی نتونستم برقصم واقعا چون همه حواسم بچم بود خاهرام میرقصیدن و بمن میگفتن بیا ولی گوش نمیدادم خدایی ن حنابندون فهمیدم جی شد ن عروسی وخوشحالم چون بجم مهمتر بود اونارفتن سرخونه زندگیشون حالانکران نباش سینتویواش یواش بکش رودهنش تا بوتو حس کنه بگیرش

دخترتو بگیر بغل وشروع کن براش اواز خوندن و حرف زدن
این بینم سینتو‌هی بمال به دهنش و اینا
سرپا باش البته
که بفهمه اگه سینتو بگیره تو سرپا میچرخونیش
ببین چطور میشه
ولی لطفا موقع گرسنگی زیادش نه
وقتایی که میدونی وقته شیر خوردنشه انجام بده

من دخترم سه ماهشه هنوز سینمو ول نکرده با اینکه بیشتر شیشه میدم
فک کنم دلیلش اینه که وقتی سینمو میزارم دهنش شروع میکنم براش شعر خوندن و حرف زدن
ولی با شیشه اصلا این کارو انجام نمیدم
نمیدونم شاید بره جلوتر سینمو ول کنه

سلام عزیزم مثل من شیرتو با شیردوش بدوش بده بهش