خواهش میکنم فقط مامانایی که زایمان طبیعی دومشون هست این پیام رو بخونن.
من تجربه بد و سختی از زایمان طبیعی اولم داشتم. فردا میشه دقیقا۸ سال پیش.
هنوزم یادم میاد نابود میشم.۲۱ بخشه خوردم. تا۲۰ روز نمی‌تونستم راه برم حتی. بخیه هام دیر خوب شدن.
ماما بالا سرم انگار من گوشت قربانی بودم.تیغم زد حسابی.
بچه ها الان هر چقدر بیشتر به زایمان نزدیک میشم بیشتر استرس میگیرم.
بسیار میترسم...
ب شوهرم گفتم می‌خوام برم سزارین. میگه زورم میاد ۴۰ تومن بدم.برو طبیعی پولش رو بخودت میدم. دکتر آشنا پیدا کردم که پول نگیره.گفتمش میرم سزارین پول نمیگیره ۴۰ تا رو بم بده دیگه. میگه ن من گفتم اگر بری طبیعی ۴۰ تا مال خودت. دعوامون شده بدجور.

ببخشید اینو میگم اما شوهرت از اون ماما بدجنس تره ، وختی از خودت ندیدی بزو سزارین فوبیا. گرفتی. مجبور نیستی بخاطر بچه ایی ک او درست کرده بازم. انقد در حقت ناعادلانه رفتار شه دلت نسوزه. صدتا از این ۴۰تمنا میاد میره

منم زایمان اولم تجربه ی بدی داشتم الان دیگه با دکتر صحبت کردم که سزارین بشم به شوهرم گفتم بچه دوم میارم فقط به شرط سزارین

من یکی رو میشناسم که زایمان اولش طبیعی بود فقط مونده بود بره کما دیگه اما زایمان دومش بازم طبیعی وخیلی راحت بود

زایمان با زایمان فرق شاید این دفعه بهتر باشه
ممکنه هم خیلی رو روحیت تاثیر بزار وحالت بد ترکن
الان که میگی یه ماما اشنا داری برو پیش اون این پولم بگو نمیخوام سلامتی ادم مهتر از پول

من زایمان اولم با دومی فرق داشت یا لگنت خیلی کوچیکه یا ماماناشی بوده

کمتر از ۴۰ تومن هم بهترین جاهای خوب سزاین کردن

دقیقا مشکل من با همسرم.با خوبه فهمیدم من تنها نیستم.
زایمان اول کدوم بیمارستان بودین؟

عزیزدلم من تجربه ندارم که بگم بت

شاید واقعا لگنت مناسب نیوده همون موقع هم
ظلمه دوباره زجر بکشی

اگ میتونی بیا سوسنگرد بهترین ماما رجبعلی بل ۱۰ تومن بهترین دکتر و سزارین انجام میده

من زایمان اول با ینکه ۱۲ ساعت طوب کشید از زمان بستری شدن با ۳ سانت تا بدنیا امدن ولی خیلی برام شیرین و خاطره انگیز بود و چون هیچ ذهنیتی از زایمان طبیعی نداشتم هر مرحله اش برای جالب بود که قراره چه اتفاقی بیفته
زایمان دوم از زمان بستری شدن با ۳ سانت تا بدنیا امدن ۴ ساعت طول کشید خیلی کوتاه بود مامای خوبی هم اون شب بالا سرم بود خیلی راهکاراش کمکم کرد ولی چون میدونستم قراره هر دفعه چه اتفاقی بیفته و دردا قراره چجوری بشه بیشتر خودمو اماده میکردم دیگه یه ذهنیتی داشتم از روند زایمان ولی لحظه زور دادن با اینکه دومی زایمان فقط با دوتا زور بچه امد بیرون ولی خیلی شدیدتر از اولی بود و بعدش چون میدونستم دیگه الان دکتر میخواد بخیه بزنه خودمو سفت میکردم و اصلن دست خودم نبود تنها بدی زایمان دومم این قسمتش بود که چون دیده بودم بخیه چیه و چجوریه یه حس بدی داشتم موقع انجامش با اینکه این بار داره هم نشدم فقط بخیه ترمیم زد برام

زایمان اولم خیلی سخت بود
دومی خیلی راحت
هم تایمش کمتر
هم دردهام کمتر
بعد از بخیه فوری بلند شدم انگار ن انگار
منم همین تصورات داشتم و بی نهایت میترسیدم فک میکردم مثل زایمان اولم هست ولی کاملا برعکس شد