۱۳ پاسخ

عزیزم میشه درباره این رفتار درمانی و کار درمانی بیشتر توضیح بدی که چیکار میکنن
بخاطر چی دقیقا گذاشتی؟
دختر من مهد نموند خیلی هم خجالتی و استرس محیط جدید و آدمای جدید رو داره
شدیدا هم بهم وابسته شده از پارسال

تومهد پول بیشتری بده همه مدله باهات راه میان
مردم ما بعضی هاشون انصاف ندارن فقط پولو میشناسن

شهر شما کلاس لگو نداره؟ دپارتمان لگو.خیلی عالیه اگه داره بفرستش اونجا

ببر خانه کودک هم بازیه هم تعامل اجتماعی خودت هم کامل نظارت داری برای مستقل شدن یواش یواش می تونی از محیط دور بشی
منطقه شما رو نمیدونم ولی خانه بازی سمت ما مهد ساعتی قبول می کنه هر ساعتی که خودت میخوای

سلام بگرد یه مهد خلوت پیدا کن من الان چن روز میبرم فهمیدم چون خلوته راحت تر کنار میاد منم مشکل شمارو دارم دوروز اول همکاری نکرد و نموند اما امروز راضیش کردم و چون مربی خیلی خوبه وفهمیده اخلاقش رو دیگه اسرار نکرد حتما برو روصندلی بشین یک ساعت اول و سرپا واستاد یه گوشه منم کنارش بعدش چون مسجد و فرش پهن اوند بیرون اتاق دوتا اتاق تودرتو که مادرا اون یکی اتاقن نشست با بچه هابازی کرد پسرمن اصلا شرکت نکرد تو بازیا حتی برگه داد واسه رنگ امیزی دست نزد بهش الان اورد خونه رنگ کرد ولی بنظر خودم قدم مهمی برداشتم بلاخره اینم بعد چن وقت میتونه حداقل تو محیط مهد که مثل مدرسه هست بمونه

پیش روانشناس بردیش ؟

خوب ببرش کلاس مادر و کودک حتما یه تایمی داره که بدون تو باشه .

چرا می‌بری گفتار؟ حرف زدنش چجوریه پسرت؟ در چه حدی هست صحبت کردنش؟

میشه با مهد کنار بیای 🫣🫣
بخدا مهد خیلی خوبه 🥹🥹

نه ببرش مهد من الان همه رو قطع کردم دوماه مهد میبرم مربیش گفتار هم کار می‌کنه عالی شده

عزیزم چرا میره گفتار درمانی و کار درمانی

آره دیگ قبول نمیکنن هرچند ساعت ک بذاری هزینه کل ماه رو میگیرن

چرا گذاشتیش اون کلاسا؟

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
بیایین یه راه حل بدین
پسرم شدید وابسته منه شدید خیلییییی شدید
با هیچ کس نمیموند من یه دکتری جایی برم
با همسرم میمونه با مامانم هم به تازگی میمونه
سرکار میرم یه ده روزی هست پیش همسرم یا مامانم میمونه
می‌خوام بزارمش مهد چنان اسم مهد میاد جیغ و داد می نه پشیمون میشم
اونقدرررررررررررر بردم مهد با خودم تایم بازی بچه ها شعر و آهنگ و رقص هاسون تاب سرسره بازی کردناشونو دیدیم اصلا این بچه به هیچ صراطی مستقیم نیس قبول نمیکنه
دو هفته پیش خیلی منطقی باهاش حرف زدم گفتم باید برم سرکار توهم مثل فلانی دختر خواهرم مهد می‌ره گفتم مثل اون برو منم مثل خاله جون برم سرکار قبول کرد که بره
دختر خواهرم چند ماه ازش بزرگتره دو ساله کامل مهد می‌ره خواهرمم شاغله
خلاصه رفتیم یه مهد خوب دیدیم باهم رفتیم داخل با دوستاش آشنا بشه گفت الا بلا نمیشینیم پاشو بریم خونه هر چی باهاش حرف زده بودم باد هوا بوده
میگم ای خدا چیکار کنم بنظرتون این بچه رو بفرستم مهد راهکار چی دارین؟چه جوری جدا میخواد بشه از من بخدا مغزم هنگ کرده
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
سلام سلام عشقای من چطورین در چه حالین 🥰🥰
دلم براتون یه ذره شده🥺😘
نمیدونم چند روز نبودم
گفتم برم یکی دو روز کمپ بخوابم یکم کارای عقب افتاده مو انجام بدم دیگه حسابی شلوغ پلوغ شدم 😅😅
هیچی جونم براتون بگه که گشتم و گشتم تا بالاخره یه مهد شرایطی هم برای مهدیار پيدا کردم اولش گفتم بیست و دو سه تومن گفتم اووووووو چه خبره😳 بعدم گفت یک سوم بده بقیشم تا اسفند تسويه کن گفتم اوووووو 😳 نمیتونم گفت چطوری میتونی گفتم ماهیانه گفت ماهی دو سه تومن گفتم اووووووو😳 گفت چقد گفتم من ماهی یک و پونصد میتونم فقط بدم چون بچه دیگم دارم اونم هزینه مدرسه و مهد داره خلاصه خدا یه رحمی به دلش انداخت و از من خوشش اومد 😎😌 قبول کرد 😁
ازینطرفم سرویس ریحانه گفت ماهی یک تومن 🙄 گفتم اووووووو چه خبره😳 خلاصه تصميم گرفتم خودم دو تاشونو ببرم بیارم هزینه سرویس ریحانه رو بدم برای مهد ساعتاشونم مثل همه خداروشکر از 8 تا 1 هست🥰
خلاصه دیگه سرویسسسس شدم رفتتتت 😪😂
از ساعت 6 و نیم بیدار میشم اینارو بیدار کن و براشون چی بذار و چی نذارو ببر و... 😪 خوب نونت کم بود آبت کم بود تا ساعت 9 خواب بودی مثل آهوی نازززز چه کاری بود 🤪
ازونوروم طفلک پسر خالم که گفتم آی وی اف کرده بود زنش زود زایمان کرد دوقلوهاش الان 6 ماهه بودن از دنیا رفت دو سه روزم درگیر اونجا بودم 😔
و گذر زمان اینگونه گذشت...
از همه دوستانی که نگران و احوال پرس بودن عذرخواهی و تشکر میکنم عاشقتونم فداتون بشم😘
شما در چه حالین؟ 🥰