۶ پاسخ

چقدر نگران تربیت بچمم تو این وضعیت جامعه😭

اینو نگا اونروز من شب ساعت ۱۰بود تابستون داشتیم از بیرون میومدیم دخترم گف تاب بردمش پارک تو سرسره همین سن ۱۳ ساله دختر و پسر بودن چهارتا دختر چهارتا پسر یعنی یه حرفای میردن بهم تو سرسره پیشه همه میگفتن میخندیدن پیش بچه ها مامانا ای خدا اینقد ناراحت شدما .
دختر میگف میخام دست بزنم بهت پسره میگف اگه بیدار شد چی دختره گف بده دوست بخابونه دوستشم گف من ب زور هنر کنم واسه خودمو بخابونم یعنی یه حرفا میزدن نمیدونستم چیزی بگم ترسیدم ازشون..

ما بچه بودیم میرفتیم پایگاه مسجدمون چقد خوش میگذاشن با خانومای اونجا همش ب سرم بود برم پایگاه مسجد اینا رو ببرم پایگاه حدف بزنم باهاشون

دیشب همسایه ام دعوا داشتن اونم سر یه فسقلی
داداشه دخترو با دوست پسرش دیده بود
دختره نمیدونم کدوم گوری فرار کرده بود پسره مادرو به ضرب کتک و فحش گرفته بود
میگفت من میگم مدرسه نمیخواد تو میگی بزار بره
آخ که دلم برا مادره و پسره سوخت
دوست داشتم گلوی دختره رو جر بدم
از اون طرف شوهرم اومد خونه گفت فک کنم دختر همسایه دوست پسر داره
گفتم چطور
گفت سر کوچه دیدمشون
گفتم لعنتی فراری از دست داداشش
گفت والا نیشش باز بود

وقتی تهاجم فرهنگی برنسلی غلبه کنه همین میشه.
اکثر خانواده ها رفتن سراغ شعار زن،زندگی و ازادی اما نمی دونستن انتهای این شعار چیه؟؟
فقط فکر کردن یک حجاب از سر برداشتن!!!
اما هیچ کدوم فکر نمی کنند که ما هم مقصریم برای این نسل

باید بزنن قلم پاشو خرد کنن دختری که تو این سن همچین غلطی می‌کنه پسر و هم با چیزاویزون کنن اه اعصابم خراب شد من همیشه میگم خانواده اگه خانواده درست حسابی باشه بچه اینجوری بار نمیاد

انقدر من این چیزارو میبینم وقتی با شوهرم میریم بیرون انقدر ناراحت میشم میگم ما تو این سن هیچی نمیفهمیدیم الان دنیا چقدر خراب شده💔🥲

سوال های مرتبط