من هر بار به ی چی فک میکنم ی روز نمی‌رسه به غلط کردن میفتم دیشب فک میکردم کاش زودتر بچه دوم رو بیاریم
دخترم از چهار صبح بیدار شده یا موهامو می‌کشه
یا صورتمو چنگ میندازه
یا با لگد بهم میزنه
خدایا توبه
واقعا مادرم چ توانایی داشت و بیشتر چ اعصابی
فک کن من دو سالم بود خواهرم سه سالش بود یکی هم باردار بود
من ی تنه این خانم سرویسم کرده

عزیزم قدیم همه بچه ها تو کوچه بزرگ میشدن کسی نمیدیدشون کلی بچه اطراف بود همه سرگرم بودن الان تکو تنها تو خونه اینجوری میکنن حقم دارن والا

منم هروقت ب بچه دوم فکر کردم شوهرم یه گندی زده رفته رو اعصابم جوری ک ازس بدم اومده خلاصه ب غلط کردن افتادم🤣

بچه دوم بیاری .اولی خیلی مسئولیت پذیر و منظم میشه

احتمالا فکرتو خونده 😂😂😂😂😂

همه ی کارای دنیا همینه.سختی شیرینی با همه.باید به هدفت فکر کنی وگرنه فقط بخوای به سختی فکر کن نمیکنی این کارو.الان من برام به شدت مهم هست پسرم همبازی داشته باشه چون هم نیاز بچه هاس و هم اینکه واقعا دارم کلافه میشم از اینکه پسرم دائم میخواد بازی کنه با من

میدونی بچه ها از تنهایی کلافه میشن قطعا شما با خواهر تون سرگرم بودین من یک ساعت دختر بزرگه نباشه کوچیکه دیونه ام میکنه