وای خواهرشوهرم اینا نمیرن، میبینن داغونمااااا😏 همش میگن رنگت چقدر زرده ، تازه میدونن از زیر سرم اومدم ساعت ۱۰ - اصلا نخوابیدم، همینجوری نشستن، ساعت ۱۰/۳۰ تازه اومدن، همشم بچه رو بغل میکنن، بچه رو میده به دخترش، گریش میاد، میگم‌ خواهرم بیاد بگیره بلده راحت ارومش کنه، میگه نه میخوام ببینم ترسش بریزه از بچه بغل کردن😕 میخوام ببینم بلده یا نه🙄
بعد هی میگه شیرش بده، میگم تازه دادم، میگه نه بالا اورده گشنش شده،
بعد شیرم رفته رو لباسم، میگه گناه داره این شیرت یعنی گشنشه، میگم نه زیاد خورده، دکتر گفته تند تند شیر نده بزار حداقل دو ساعت ، الان نیم ساعتم نیست خورده، باز حرف خودشو میزنه🙄
بعد جالبه مادرشوهرم اینا خواهرشوهرم یبار تو بارداری زنگ نزدن حالمو بپرسن، مادرشوهرم زنگ زده خبلیییی عجیب، که فردا ناهار بیاین اینجا🙄
تو کل بارداربم بهم زنگ نزده بود حالمو بپرسه ها، یا بگه پاشو بیاین
یا هی زنگ میزنه حال مهدیار رو بپرسه🫢

۱۵ پاسخ

خانواده شوهر یکی از یکی نفهم تر و بیشور تر یه جوری رفتار میکنن انگار خودشون زاییدن اگه خیلی دوستداری خب یکی خودت بیار حالا مادر شوهر من گفت پسر شد بزارید امید من امید دوست دارم خب اگه امید دوستداری یکی بزا اونو بزار امید به من چه آخه یا رفته بودم خونشون بچه ۱۲ روزه منو می‌گفت بدید شب کنار من بخوابه میترسم کنار مامانش بخوابه مامانش بیوفته روش خفه شه بچه تمام شب چشم باز میکردم می‌دیدم دوتا چشم داره نگام می‌کنه خب زن بگیر بخواب من هیچ غلطی نمیکنم

خدا بهت صبر بده 😐

من انتظارمو از مادر شوهرم و حتی شوهرم آوردم پایین
هی به خودم اینا غریبه هستن غریبه بخواد کاری برات میکنه نخواد نمیکنه.
اینقدر راحت تر شدم فقط فقط به خودم تکیه کردم چه سر دخترم چه سر این دومی که حامله ام.

مادر شوهر منم کل بارداریم غیب شده بود الان اومده بیرون زنگ میزنه عکس بفرست از دخترت منم نمیفرستم🦦

کاش واقعا دیگه نبینیمشون این قوم شوهرو راحت شیم

عزیزم ناهار بهونست میخوان تو مخت برن توصیه های پزشکی کنن واسه نوشون آخه الان شیرین شده حامله که بودی و کمک لازم نبودن الان سر و کلشون پیدا شده دکتر بازی در بیارن دقیقا چند وقت دیگه منی هوووووف

بزن تو سرشون بیرونشون کن نفهمارو😐😐🤕

بچه تو مگه موش آزمایشگاهیه که میده بچش ترسش بریزه؟اونم بچه ۱۲روزه.بعضیام واقعا عقل ندارن.یکم جدی برخورد کن.وقتی هی میگه شیر بده با جدیت بگو صلاح ببینم میدم دوباره.هنوز گرسنه نیست

بگو من چهله دارم جا بخیهام خوب نشده. منم خواهر یه خواهرشوهر فضول مثل تو دارم امروز براش قاطی کردم

بچشو حر بده
انقدر بدم میاااااد از این حرکات

زیاد جدی شون نگیر کلا

بگو باشه بمون شب نگهش دار من راحت بخوابم سریع میزنه به چاک

فقط میتونم بگم خدا صبرت بده گلم🥲🥲🤭😅

نوشونو میخوان دیگه .😅اونو دوست دارن . تو دوازده روزه زایمان کردی کجا بری مهمونی .میگفتی فعلا شرایطشو ندارم . چه بیفکرن

خدارو شکر کن تو ۱۲ روز زنگ زده ناهار دعوتت کرده من ۴۱ روزه زایمان کردم مادر شوهرم طبقه‌ی بالای ما میشینن دعوت نکرده بریم بشینیم چ برسه ناهار شام

سوال های مرتبط

مامان ممد جواد مامان ممد جواد ۶ ماهگی
دیگه دارم روانی میشم از دست این زنیکه ..رد دادم دیگه مغزم رو هواست بقران..بعد ده روز از کرج خونه مامانم اومدم قزوین خونه خودمون مثلا اومده که بخابه اینجا مادر شوهرم تا نصف شب به بچه برسه..بچم زردی داره دکتر گفته مرتب شیرخشک بده جاشو خنک نگه دار تند تند ببر آزمایش پوستی ببین پایین آمده یا نه ..زنیکه نمیزارع شیر خشک بدم میگه دکتر غلط کرده من فردا کونشو تو حیاط با آب شیر میشورم زردیش بره تو لوسش کردی با آب گرم شستی میگم بچه جون ندارع میگه نه قدیم مگه آب گرم بود ..نمیزارع فردا ببرم آزمایش میگه دکترو ول کن زردیش خودش از بین می‌ره..بچمو برداشته گذاشته اون سمت خودش میگم بزار کنار خودم باشه وگرنه خابم نمیره چپ چپ نگاه می‌کنه..حالم ازش بهم میخوره فقط دارع حرکاتی انجام میده تا منو روانی کنه میگه گوشی رو بزار کنار بخاب میگم من تا سه بیدارم وگرنه بخابم بچم گریه کنه نمیشنوم خابم سنگینه ..هی پتو دولایع می‌کشه رو بچه من میزنم کنار چیکار کنم خدایا کجا برم از دستش😭😭