سلام مامانا میشه اگه کسی اینجور حس ها رو داشته از تجربه ش بهم بگه ،
من احساس میکنم اصلا حالم خیلی بده ، تا چندماه پیش که فکر میکردم این بچه دومیم رو اصلا نمیتونم دوس داشته باشم و همه ی عشق و علاقم برای پسر اولیمه ، تا تکون خوردناشو دیدم و حس کردم و دلم رفت براش، حالا پسر اولیم خیلی لجبازی میکنه و بااینکه کلی بهش محبت کردمو میکنم ولی جایی باشیم کسه دیگه باشه نمیذاره من هیچ کاریش رو انجام بدم و میرم سمتش جیغ و داد میکنه و اذیت میکنه حالا احساس میکنم دارم به دومی بیشتر وابسته میشم و میترسم همین حس هام ادامه پیدا کنه پسر دومیم به دنیا اومد نتونم تعادل رو رعایت کنم بینشون چیکار کنم ؟ یعنی احساس میکنم محبت پسر اولیم داره از دلم میره کم میشه 🤦‍♀️🥺

عزیزم چون بزرگتر ها ناخواسته یه مقدار حساس میشن و بیشتر اذیت می کنن گاهی این احساس رو می کنی ولی موقتی هست باید هر وقت این احساس رو کردی بیشتر به بزرگه محبت کنی اینطوری رفتارش بهتر میشه و علاقه تو هم بهش بیشتر میشه تجربه دارم که میگم . بچه های بزرگ تر احساس از دست دادن مادر رو پیدا می کنن برای همین اذیت زیاد می کنن فقط محبت کن خیلی بهتر میشن و عشق تو هم بهشون به یک اندازه میمونه

من پسر بزرگم اصلا حسود نبود خیلی میفهمید و کمکم کرد ، دورش بگردم ، یعنی جونم واسه دوتاشون درمیره ، انشالله ب دنیا اومد باید هوای اولی رو خیلی داشته باشی ، من توی بارداریم خیلی با پسرم بازی کردم و در مورد نوزاد هر روز بهش توضیح میدادم و حتی نقاشی و قصه درمورد نوزاد براش میگفتم ،توی بازی هامون یه عروسک نقش نوزاد و داشت ک مرتب گشنه بود دستشویی میکرد گریه میکرد ما هم پوشک و لباساش و عوض میکردیم شیر میدادیم بهش کلا همه چیز و در مورد نوزاد میدونست ، واینکه میدونست یه عضو کوچیک قراره بیاد ک در آینده هم بازیش میشه ولی درحال حاضر خیلی ضعیفه و مراقبت میخواد

سلام عزیزم منم تقریبا تو بارداری حس های شما رو داشتم.. با لجبازی دخترم انگار علاقم کمتر شده بود بهش یا اذیت هاش.. ولی وقتی پسرم دنیا اومد اینطور نبود هر دو رو دوست دارم

عزیزم از اول با خودت تکرار کن که من دوتاشونو به یک اندازه دوست دارم و بینشون کوچیک ترین فرقی نمیزارم
با تمام تفاوت ها
ب مرور ملکه ی ذهنت میشه
حتی وقتی ک خواستی فرق بزاری مثلا ب یکی خوراکی بیشتر بدی
همونجا جلوی خودت رو بگیر و عادل باش
کم کم عادت می‌کنی
من وقتی دخترم رو باردار بودم فکر میکردم هیچ کس برای من اهورا نمیشه
ولی ملکه ی ذهنم کردم ک دوتاشونم بچه هامن و من هردورو به یک اندازه دوست دارم
اصلا مگ میشه مادر باشی و عاشق نباشی
دوتا بچه هاتم از همون شکم در اومدن دیگ :))

مادرم برا اینکه من به خواهر کوچیکم که تو شکمش بود حسودی نکنم و دردسر نشم ازم تعریف کرد و گفت همه هم قبول دارن تو دختر عاقلی هستی ،میشه ازت بخوام کمکم کنی تو تربیتش ؟ میشه تو بشی معلمش و بهش یاد بدی مثل تو عاقل بشه


اینجور احساس مسئولیت کردم و منتظر دنیا اومدنش شدم تا تدریس رو شروع کنم😅
آخ که چقدر می پرسیدم کی دنیا میاد
اینجور خیالم راحت بود من بهترم و مادرم من نمونم پیشش و حسادتی ایجاد نشد
نهایتش وقتی میدیدم بهش بیشتر توجه میکنن مامانم میگفت چون بچه است و تو هم کوچولو بودی همینقدر بهت توجه داشتیم

سلام عزیزم
هم اسم که هستیم🥰
اسم پسر بزرگ من که الان ۱۰ سالشه کیاراد🥹خوشحالم میبینم اسم کیاراد تو ابثین ۲،۳ سال زیاد مورد پسند قرار گرفته یه اسم اصیل ایرانی😍
وقتی من اسم پسرمو ۱۰ سال پیش گذاشتم کیاراد هر جا اسمش میگفتم همه میگفتن چی دوباره میگی😂🤣خیلی کم حتی میتونستن تلفظ کنن اما همون لحظه میگفتن چه قشنگه معنیش چیه☺️

اسم پسر دومم که ۳ سالشه کامراد ☺️

ایشالا گل پسرات نامدار باشن عزیزم

این حس ها هم همه گذراست من الان یک ساعت به بزرگه علاقه دارم ساعت بعد به کوچیکه🤣 هر دو جایگاه خودشون رو مطمئن باش برات دارن

منم دوتا دارم. پسر اولم حسودی میکنه. همش به دومی میرسم. تا یه روز مادرشوهرم گفت به اون نمیرسی بخاطر همینه. حسودی میکنه داداش میزنه. من سعی کردم بهش برسم. ولی اونم بازم لجبازه و. شیطون شده