مامانا بیایید از تجربه های بچه داری تون بگید چطوری برنامه ریزی میکنید غذا درست میکنید و به خونه میرسید

بستگی به این داره که بچه آرومی داشته باشی یا سخت بچه اولم خیلی بچه سخت و نا آرامی بود کارام برای شب بود حتی حمام رفتنم ِدقیقه ای بود ولی بچه دومم آرومه توی کل روز آزادم 😄یکی هم کنارم باشه که خیلی عالیه

عزیزم من تاشش ماه شبو روزم قاطی بود
تا پنج ماه ک پناه ساعت۴صبح بزور کالسکع میخابید واای چ روزای سختی بود

دیگه منم دوازده ظهربیدارمبشذم
ولی برمرور ک خوابش کمی تنظیم شد تغریبا زرنگ شدم وبه کارا تغریبا میرسم

الان شبا دیگ نهایت دوازده همجا خاموشه شوهرم میره اتاق منم پناهو تو حال میخابونم
شوهرم ناهار میبره از خواب ک بیدارمیشم اول بفکر شامم ناهارم یا مامانم میگ میرم اونجا یا خونه مادرشوهرم یا خودم یچیزی میزارم
ولی شامو تا۱۱اوکی میکنم
بعد ک خیالم از شام راحت شد ب کارامیرسم

به نام خدا.سعی میکنم کار نظافت خونه رو شب انجامش بدم مثلا دستمال کشیدن وجارو کردن💪💪💪صبح که بیدارمیشم نسبتا کارام کم 😊صبح هم به زور بتونم غذا درست کنم وبه پسرم برسم اینم برنامم❤

من ۱۱ صبح با دو تا بچه هام میام از اتاق بیرون میزارمشون تو‌کریر میرم تو اشپزخونه تا ۳ که شوهرم میاد همه ی کارامو میکنم هر جا میرم بچه هارو تو کریر با خودم میبرم که جلو چشمم باشن
بعدش شوهرم میاد باز اون نگه میداره من میرم سر کار

پسر من صبح که ساعت ۸ از خواب پامیشه
حدودای ۱۰ تا ۱۲ دوباره میخوابه.
تو این زمان من ناهار و شامم رو با هم میزارم رو گاز.
شام رو اکثرا غذاهای کم زحمت میزارم
مثل ابگوشت ، سوپ ، عدسی ،خوراک لوبیا ووو
من قبلنا با حوصله پیاز نگینی میکردم
ولی الان رنده دم دستمه.
مثلا سوپ میخوام بپزم پیاز سیب زمینی هویج رنده میکنم
با تیکه مرغ و کمی جو همه رو میریزم تو قابلمه و آب روش و میزارم میپزه. تو ۱۰ دقیقه سوپمو بار میزارم.

ما از ساعت ۱۱ شب بچه رو می‌بریم تو فاز خواب
شوهرم بهش شیر میده
من تند تند وسایل ها رو برای شب آماده میکنم
سعی میکنم تا ۱۲ بخوابه
صبح هم تا ۱۰ تو خواب همش شیر میخوره
خودم ۹ بیدار میشم صبحونه میخورم
دوباره ۱۲ میخوابونم ناهار میخورم
کارامو میکنم اتو و گرد گیری مرتب کردن خونه
۴ همسرم میاد
یکم نگهش میداره من شام آماده میکنم
حموم میرم
با همکاری هم به کارا میرسم
تشک بازی برای پسرم گرفتیم
خیلی به دردم میخوره
نور هم دوست داره ریسه رنگی روشن میکنم باهاش سرگرم میشه

هرساعتیم بیدارشم خیالم راحته

من هرچیزی ک بخوام درست کنمو شب نیمه آماده میکنم میزارم
برنجمم شب خیس میدم

اونموقع ک سه ماهش بود شوهرم خونه بود کمکم بود ولی چون زیاد میخوابیدیم مثلا میاوردم اندازه چهار وعده گوشت میپختم تیکه تیکه باهاش غذاهای مختلف درست میکردم
از بیزون خیلی میگرفتم
حاضری هم خیلی میخوردیم