پسر من اینطوری بود منم فوبیام شده بود از شیر گرفتنش ولی اونقدری ک فکر میکردم سخت نبود
اولین شبی ک ازشیر گرفتم تا چهار صبح بیدار بود آخرش با هزار بدبختی تو بغل باباش حین راه رفتن خوابش برد
روز دوم برا خواب روزش بیرون رفتیم خیلی بازی کرد برگشتنی تو ماشین خوابش برد
برا خواب شبش هم خیلی قبلش باش بازی کردیم خسته شد پیش باباش خوابش برد
روز سوم خیلی مظلومانه دراز کشید و خوابید 🥺ولی دیگه تمام اونقدر سخت نبود فقط حوصله میخاست
پسرمن خیلی وابسته بودیعنی کل روزبایددرازکشیده بودم روم میفتادیه قورت اراین یه قورت ازاون شباهم که نگم برات اماروزتولددوسالگیش یزره پشم زدم سرسینم طرفش نیومدشبشم عروسی دعوت بودیم یزره نق زد بعدغذارواوردن فک کن بچه یکساله یه پرس برنج وباکباب خوردوخوابش برد ازفرداانگارن انگارشیرمیخورده
عزیزم من تو بچه اولم مثل شما فکر میکردم الان هم پسرم دقیقن مثل دختر شماست ولی بعد ۲ سالگی وابستگی کمتر میشه نگران نباش
عزیزم وضعیت منم همینه یمقدار بدتر
گاهی هر نیم ساعت یک ساعت بیداره
ببین پسرمنم خیلی وابسته بود خیلی شدید
هیچکاری نشد یه روز فقط گریه کرد تمام
نگران نباش عزیزم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.