۶ پاسخ

وای میفهممت خیلی سخته من دکتر بهم قطره ملاتونین ب6 داد گفت تا چند شب شبی ۵ قطره بده تا خوابش تنظیم بشه خدایی خیلی عالی بود

ضررم نداره گفت با ادرار دفع میشه

سلام،دختر منم همین بوده و هست
خیلی وابسته بود و الان یک ماهه از شیر گرفتم،ولی برای خواب اذیت میکنه،و بغل باباش هم نمیره،میگه فقط مامانننننن
ولی من چندباره موقع خواب باهم دراز میکشیم و با گوشی براش کلیپ کودکانه میارم با صدای کم،نگاه می‌کنیم باهم و چرتش میگیره و میخوابه،البته میدونم گوشی خوب نیس،ولی فعلا چاره ای نیس،کمری برام نمونده

گلم تغیرات خلق و خو تا ی مدت کاملا طبیعیه تاالان فهمیدم هررفتار منفی ک میبینم بعد ی مدت از سرش میفته فقط نباید حساس شم باید صبوری کنم اولینشم بعد دنیا اومدن خاهرش بود بعدش وقتی از شیر گرفتمش تا یک ماه اخلاقش عوض شد بعدش درست شد اونم وقتی ک مصادف بود باازدست دادن عزیزانم یا وقتی اخیرا سرماخورد ب کل بدخلق شد عوض شد بدخوراک شد بعد ی مدت باز بهتر شد.خابشم کم کم تنظیم میشه نگران نباش تا بدنش عادت کنه زمان میبره صبوریتو بیشتر کن بابازی خسته ش کن مخصوصا بازی فکری.ولی بدون ک این نیز بگذرد

منم ازهمین ترس دارم که نتونستم ازشیربگیرمش

عزیزم یه مدت باید تحمل کنی ولی سعی کن برا خواب عادتش نده تو بغل خودت اذیت میشی منم تا چند روز خیلی اذیت شدم

سوال های مرتبط

مامان سورنا مامان سورنا ۲ سالگی
سلام دوستان
میخوام از تجربه خودم برای از شیر گرفتن بهتون بگم که خب پیش نیازش اول اینه که حال روحی خودتون خوب و بالا نگه دارید
من اول سعی کردم پسرمو از اتاق خودمن ببرم تو اتاق خودش بخوابه آذر ماه سال پیش اینکار و مرذم زمانی که ۱۹ ماهه بود چند شب اول من پیشش خوابیدم از شبای بعد خوابش که میبرد میرفتم اتاق خودمون و هر وقت بیدار میشد میرفتم شیر میدادم و بر میگشتم
از اول اسفند ماه گذشته وعده های بعد از صبحانه تا زمان خواب ظهرشو قطع کردم و برای خواب ظهر شیر میخورد و اگه عصر هم شیر میخواست میدادم دو هفته که گذشت وعده های عصر تا خواب شب رو هم قطع کردم
و برای خواب ظهر و خواب شب و حین خواب شب شیر میدادم
تا اینکه از خواب شب ۳۱ ام فروردین بهش گفتم ممه رفته و دیگه اخ شده با ماژیک سیاه سر سینه هامو سیاه مردم و وقتی دید گفت اوف و اه اه و رفت رو تشکش دراز کشید من و پدرش کنارش دراز کشیدیم و هیچ حرف و حرکتی نکردیم وانمود کردیم خوابیدیم اونم یواش یواش بعد از بک ساعت خوابید بدون هیچ کمکی و شد شب اول
ساعتای پنج صبح بیدار شد و شیر میخواست کلی گریه کرد ولی تا سینمو دید گفت اوف و اه اه و دیگه نخواست و ازم پنکیک خواست درست کردم خورد و رفت بازی تا حدودای ساعت ده صبح تو بغلم خوابید تا دو ساعت بعدشم بیدار شد بازی مرد تا حدودای ساعت ۷ عصر تو ماشین بودیم خوابید تا ساعت ۹ شب که بیدار شد پلو خورد و خوابید تا صبح فقط یکبار بیدار شد برای شیر که بهش آب دادم و خوابید از فرداشم هر وقت شیر خواست نشونش دادم گفتم اه شده دیگه رفت پی مارش امروز سه روزه قطع شیر انجام شده
و کثمن فقط روز اول درد سینه داشتم که با مسکن اوکی شد
خواستم تجربمو بهتون انتقال بدم تا شما هم مثل من راحت این مرحله رو رد کنید