سوال های مرتبط

مامان آنیسا مامان آنیسا ۳ ماهگی
مامانا توروخدا راهنماییم کنید
من دخترمو با علایم رفلاکس پنهان بردم دکتر
گفت وزن گیریش عالیه و این یعنی خیلی خفیفه و اصلا به دارو نیازی نداره
چند روزی بود خوب شیر نمیخورد تا اینکه دو روز پیش کلا نخورد ، یعنی زیر سینه جیغ میزد
یه ذره میخورد دوباره گریه میکرد
تا صبح هر دو ساعت مرتب بیدار میشه شیر میخوره اون شب فقط یه بار خورد به زور ساعت 8 صبح بردمش دکتر ، دکتر خودش فقط شنبه ها میاد شهرمون یه دکتر دیگه بود اونم وزن کرد گفت وزن گیریش خوبه اس امپرازول داد ، من گفتم زبونشم سفید شده
شاید برفکه درد داره نیمتونه خوب بخوره
گفت ربطی نداره 😐
از دیروز قطره ی برفک هم میریزم رو زبونش
اس امپرازول هم صبح یه بار دادم بالا آورد 😔
دارم دق میکنم
چیز جدیدی هم نخوردم که بگم طعم شیرم عوض شده ، لوازم عطری هم استفاده نکردم که بگم بوی بدنم عوض شده که سینه نمیگیره
شیرمو میدوشم با قطره چکان میدم
بعضی وقتا هم سینه رو میگیره یه کوچولو میخوره
چیکار کنم ، تا شنبه بشه دکتر بیاد من دق میکنم
مامان گل پسرم مامان گل پسرم ۳ ماهگی
تجربه زایمان
قیمت دوم
شوهرم که اکثر خانمها می‌دونن مثل همیشه ماه آخر هم خیلی تنهام گذاشت با یه شکم بزرگ میرفتم تنهایی دکتر و سونو و .... رفتم پیش روانپزشکم جریان رو که گفتم بی چون و چرا نامه داد و اصرار کرد استرس برات ضرر هست چون از وقتی بارداری دارو هم قطع کردم گفت سعی کن راحت زایمان کنی. رفتم یه دکتر دیگه اونم نامه داد که ایشون طلاحیت زایمان طبیعی ندارن.برداشتم نامه ها رو بردم با اون وضعم تنهایی دکتر زنان ... نامه ها رو دید
اون فکر کرد من سابقه پانیک رو دروغ میگم تصور کرده بود نامه نمی‌دن بهم تا نامه هارو دید گفت من متاسفم باید طبیعی زایمان کنی من سزارین نمیکنم. نمی‌دونم تنهایی منو دیده بود نمی‌دونم بیچارگی من رو میدید اما دلش نمیسوخت. اصلا موندم هاج‌و واج . با چشم گریون برگشتم خونه .. شوهرم منو دید ترسید گفت چی شده داستان رو که گفتم باور نکرد. گفت تو داری الکی میگی بری بیمارستان خصوصی من پول ندارم و فلان از طرفی مادرش هم گفته بود بگو طبیعی بیاره که رایگانه و.... من درد های قلبم دیگه به اوج رسید