دخترم دهنش روقفل میکنه چیکار کنم
امروز سوپ درست کردم
سه مدل سروش کردم
یه قسمت سیب و گوشت رو تکه درشت گذاشتم تو بشقاب گه بتونه بادست بگیره
یه کاسه سوپ قبل میکس که اب داشته باشه
یه کاسه هم با گوشتکوب خوب میکس کردم هرسه تاس رو امتحان کروم.
فقط گوشت رو مثل اسباب بازی به دستش گرفت گذاشت دهنش یه تکه کند قیافش رو بدجور کرد یکم جوید . و تف کرد بیرون
ولی اون دوتا کاسه یوپ رو دهنش روقفل قفل کرد . و خواستم بهش بدم شروع کرد به گریه و با دست مانعم شدن

واقع خیلی خسته شدم
صبح هم براش فرنی سیب و بادام گذاشتم حتی یه قاشق هم نخورد هرچی خورو به زور دادمش.
از خودم بدم میاد حس میکنم تا من رو با قاشق میبینه گریه میکنه.

بچه رو با بشقاب یا قاشق هم تنها میزارم مستقل بخوره ولی هگه رو برمیگردونه و اصلا دستش رو سمت دهنش نمیبره.
انقدر لباس شستم سره هر وعده و انقدر حرص خوردم بیفایده
واقعا کلافم حتی به غذاش نمک زدم مزه بگیره
ولی انگار میفهمه وقت غذاست سفره اش رو که پهن میکنم از پیشبند غذاا که میزارم گریه میکنه. حتی شده قاشقی هم سمتش نبردم ولی شروع کرده به گریه

۶ پاسخ

عزیزم فراموش کردم بپرسم ازت غذاش رو باچیزی مزه دار میکنی؟بوی زهم مرغ و گوشت رو میگری؟

اینم راستی خوبه دستش هویج بده یا پیازچه یا سیب هروقت میبره سمت دهنش تو قاشق روبذار تو دهنش

عزیرم ناراحت نباش.باهاش بازی کن .اهنگ بذار .یا اگه اسپیکر داری که رقص نور داره خوبه بچه خوشش میاد .دختر من از رقص نور اسپیکر خوشش میاد اهنگم میذارم با اون بهش میدم .اروم اروم بده

بچه اس دیگه مگه چ قدر میتونه بخوره دختر من کلا ی قاشق بزرگ براش میریزم تو کاسه همون رو میدم نصفش لباسش میخوره نصفش هم تف میکنه تازه میگم خدارو شکر خورد
برا لباسش هم از این پیشبند ها ک شکل لباس بخر خوبه
بعد الان کوچک هستند خودشون ک نمیتونن با قاشق بخورن بیشتر قاشق دادن برا بازی هست

اگه دکتری مشاوری جیزی میشناسید بگید بخدا روانم بهم ریخته . همین روزهاست که سره غذا خوردن بزنمش انقدر که حرص میخورم صدای گریه اش رو مخمه با عشق غذا بپز بیار اسباب بازی بچین دلقک بازی درار بعد اون گریه کنه خدا

ایوای پسرمنم این کارومیکنه عصبی میشم سرش دادمیزنم نمیدونم چیکارکنم بعدش خودم ناراحت میشم

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۷ ماهگی
۱۵۰- غذای دردونه۴
برای غذاخوردن بچم روتین داره. میشینه تو صندلی غذاش، پیشبند میبنده، یه کاسه آب میذارم جلوش دست بزنه توش. هم دستاش تمیز بشه هم بازی کنه و خوشش بیاد، هم حس هاش تحریک بشه.
بعدش غذا رو میریزم روی سینی غذاش تا با دست بخوره. خودم در کنارش با قاشق کمکش میدم ولی تلاشم این نیست که بخوره.
جدیدا خودش قاشق رو میگیره دستش میکنه دهنش ولی نمیتونه قاشق رو پر کنه. من‌پر میکنم بهش میدم. هدجی هم با دست بشه خورد که با دست میخوره.
اصلا هم ادا و شکلک و شعر و این کارا رو نداریم موقع غذا. یه چیز کاملا عادیه. قربون صدقه و هواپیما اومدم نداریم.( با اینکه دلم میخواد بخورمش و همیشه یواشکی فیلم میگیریم ازش) ولی من‌غذای خودمو میخورم اونم همینطور. خوردی برای خودت خوردی، نخوردی هم خودت ضرر کردی. شده چیزی رو نخوره ولی اصلا به روی خودم نمیارم یا نمیشینم بگم وای اینو دوست نداره اینو نمیخوره، درسته حرف نمیزنه ولی بنظرم متوجه این مفاهیم میشه. دوست ندارم فکر کنه اجازه داره به خاطر خوشش نیومدن چیزی رو نخوره.
مدام هم تمیزش نمیکنم. هم خودش هم لباسش هم صندلش هم فرش خونه ام‌گند میخوره. ولی برام مهم نیست. اصلنم تمیزش نمیکنم. مهم روند رو به رشدش هست. مثلا امروز یه کاسه کلم بروکلی آبپز رو گذاشتم جلوش و همه رو خورد. فرش و لباس و دهنش رو میشه شست، ولی نمیشه زمان رو به عقب برد که غذاخوردنش رو درست کرد.
غذاهاشم فقط یکی دو هفته میکس بود، بعدش دیگه فقط له میکنم. جویدن رو یاد گرفته، قورت دادنم همینطور،عوق زدنشم تقریبا از بین رفته.
در مورد اهمیت صندلی غذا هم پست بعدی میگم.