۱۲ پاسخ

انشالله خوب میشه ب حق شیرخواره ی حسین
چیشد بدو تولد سونو ندادین مگه؟کلا مراقبت های بدو تولد چی؟

ان شاالله خوب میشه عزیزم نگران نباش امیدت به خدا باشه

سلام عزیزم انشاءالله که خوب میشه دخترگلت خیلی نارحت شدم براش خدابزرگه

من دخترم تو دوماهگی دکترش فهمید لگن موقع زایمان در رفته سونو دادم گفت درسته بعد بهم گفت تا دوهفته دوتا پوشک روهم براش ببند جا میفته منم همین کارو کردم خدا رو شکر خوب شد

به خوب شدنش فکر کن عزیزم
ان شاءالله زودی خوب میشه

خداروشکر که فهمیدید الهی شکر

ان شاالله کامل کامل خوب میشه نگران نباش توکلت بخدا

وای عزیزم چقدر ناراحت شدم اما ببین لیلا من فردا دهمین جلسه مه فیز یوتراپی
عالی بود عالی باور کن خوب شدم فلج شده بودم داغون بودم خدا از دکتر راضی باشه خوب شدم‌ همه درمان سنتی و طبی هیچ کدووم کار ساز نبود اما این عالیه ایشالا خوب میشه گل من

خب الحمدالله
نگران نباش دیگه الان که تمومه این ۸ ماهم میگذره

عزیزم میفهمم چی میگی غم بچه خیلی سخته. منم بخاطر دخترم غم عالم تو دلمه😔ولی توکلت به خدا باشه انشالله خوبه خوب میشه این روزام میگذره

انشالله خوب میشه ـ ولی بعد سزارین مخصوصا دختر بچه ها رو صدی سونو لگن میفرستن ـ چرا به شما نگفتن اخه.به زودی میگذره نگران نباش

ای چوربم خدا خزب لو دکترانه گریه انشالله که چاک دبیت خوشکه چیان 🤲🤲

سوال های مرتبط

مامان مهیاروامیرعلی مامان مهیاروامیرعلی ۳ سالگی
سلام خانما پسرم ۱ سال و۱ ماهش هست وزنش خیلی کمه از ۱۰ ماهگی تا به حال هم ۷ الی ۸ بار تب شدید داشته ۱۰ ماهگی بردمش دکتر گفت باید شیرخشک بهش بدی غذاکمتر بده شیرخشک پری بیومیل نوشت براس اما نخورد بازور سرنگ میخورد یه بار که بردمش دکتر عمومی اون گفت گیگوز ۲ بده بازم بازور سرنگ خورد دوباره براش ببلاک ۲ خریدیم اونم نخورد الان همون گیگوز را ازور سرنگ میدم اما سرنگش راچندروزه گم کردم چندوقت بود زنگ میزدم به دکتره که چه شیرخشکی بدم جواب نمیداد ایندفعه رفتم مطبش منشیه گفت کی گفته سرخود هرشیرخواستین بدین اجازهنداد باخودت دکتر حرف بزنم ولی چندتاشیر خشکز که برای نوزاد بود معرفی کرد گفت اینا یکماه بدین دوباره برگردین منم بچه ام تب داشت زیاد اصرار نکردم دکتر را ببینم اما این شیر خشک ها مخصوص نوازدان وشیرخورانکم وزنه یعنی همینرا بهش بدم اصلا این چندوقت همش را مریض بود وزن یکسالگی ۶۷۰۰ بوده الان فکر کنم خیلی کمترشده چیکار کنم نظر بدین کسی بچه اش اینطوری شده
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۳ سالگی
امروز با شوهرم و بچه هام رفتیم یه دوری بزنیم. بعد شوهرم کنار یه پارک نگه داشت تا دخترم یکم بازی کنه. پارکم امروز تعطیل بود خیلی شلوغ بود. دختر منم عاشق تاب بازی. تاب هام همه پر بود منم گفتم دخترم بریم بازی‌های دیگه رو بکنیم بعد برگردیم تاب بازی اما گریه میکرد میگفت فقط تاب. یکی از بچه ها خیلی رو تاب مونده بود منم رفتم اونجا ایستادم که اومد پایین دخترم رو سوار کنم. اما دخترم همش گریه میکرد که زود. زود میخوام سوار شم. اصلا مفهموم صبر یا نوبت رو نمیفهمه. بعد مامان اون پسر به من گفت دخترت چند سالشه گفتم سه سالشه. گفت پس چرا اینطوری رفتار میکنه. باید تو این سن مفهوم نوبتی رو بدونن. حتما یه دکتر ببر نرمال نیس. راستش فک میکردم شاید حرفای خانوم درست باشه اما از طرفیم خیلی ناراحت شدم. از اون موقه همش تو فکرم و رفتارای دخترم رو زیر نظر دارم. به شوهرم گفتم میگه تو زیادی حساسی تا یکی حرفی میزنه روت تاثیر میزاره. ولی خب واقعا خیلی درگیرم. دخترم خوب حرف نمیزنه فقط کلمه میگه جیغم زیاد میزنه ولی بنظرم بخاطر حرف نزدنشه. بردم دکتر مغز و اعصاب. دکتر پیشنهاد داد که حتما اول ببرم کاردرمانی چون باید درک و توجهش کامل بشه. که بتونه حرف زدنم یاد بگیره.. اما خب هنوز پیشرفت چندانی نکرده. هنوز نتونستم از پوشک بگیرم. هنوزم خوب دستور پذیر نیس. البته چیزایی که به نفعشه و دوس داره رو زود میفهمه و انجام میده اما بقیه موارد نه. و خیلی چیزای دیگه. دلم خیلی گرفته انگار یه غم رو دلم سنگینی میکنه دلم نمیخواد این موضوع رو هم به کسی بگم فقط به شوهرم میگم که یکم دلم آروم بشه اما اون همش میگه زیادی حساسی چیزی نیس😒