یعنی اگه روزی پدرشوهرم درحال مرگ باشه بگن حلالش کن نه تنها حلال نمیکنم میگم انشالله غذایش بیشتربشع .....‌‌بچه ام صبحانه نمیخورد گریه میکرد منم داشتم همونجوری بهش صبحانه میدادم هی گفت اینجوری بده اونجوری بده وفلان منم محل ندادم برگشت گفت خدا به دل آدمها نگاه میکنه تو کاسشون آَش میریزه همین بچه رم خدا به کی دلش سوخت داد ۶سال نازایی داشتم بعد رفت دسشویی به مادرشوهرم گفتم مگه فقط دنبتل درمان بودم اسم ببرم تدفامیلاتون دختردایی هاش دخترعموهاش ....گفت تو به خودت نگیراون نمیدونه چی میگه گفتم این چندسال نمیشد مشکل مگه ازمن بود مدارک پزشکی و مبدم برین نشون بدین پسرت مشکل داشت یامن ....که به من اینجوری میگین

اسمش روش هست خانواده ی همسرکارشون دل شکستنه

پدرشوهر من هفته گذشته میگه ب پسرم شیر مادر ندادیا، اگر شیر مادر میخورد استخون دار میشد
گفتم 9ماه شیر دادم بسته دیگه بقیش شیرخشک میخوره، میگه ن ندادی
تو دلم گفتم ممرو باید جلو تو تو دهن بچم میکردم چقدر نفهمی
بعد ب شوهرم گفتم، گفتم بابات انتظار چی داره؟ مگه خودش یا تو خیلی استخون درشتین ک دنبال استخون میگرده؟؟؟؟؟؟؟
بعضی اوقات چشمو میبندن دهنو باز میکنن، آخه بتوچه
دقیقا منم جلو اونا غذا نمیدم، چون هی میگن نده بسته، خاطر اینکه خونشون ی موقع کثیف نشه یسره دهن بچمو با دست تمیز میکنن، خلاصه خواهر خیلی چیزا هست نمیشه گفت
شماام دایبرت کن ب پشتت

ول کن عزیزم خودت عذاب میکشی اون یه چیزی گفته تو به خودت نگیر

اصلا سر قبرش نمیرم فاتحه ک هیچ اگرم برم دستم رو قبر باشه میگم خدا لعنتت کنه آتیش ب قبرت ببباره

خدا لعنتش کنه حالم بهم میخوره ازشون
بابابزرگ خودمم این حرفا حتی بدتر و فتضاخ تر ب مامانم گفته

منم مادرشوهرمو خدا لعنتش کنه خیلی اذیتم میکنه

چقدر عوضی،غلط کرد بی همه چیز،چرا فک میکنن هرچی از ذهنشون میگذره باید بگن،مگه ما برده شونیم؟؟همه میگن خونواده شوهر همینن و .‌‌.....،والا پ چرا ما اینطوری نیستیم؟؟
نه خودمون نه مادرمون جرات نداریم یک کلمه چیزی بگیم؟؟داداشمون ما رو جر میده

همینن عزیزم نفهممن بدون استثنا همشون

شعر زیاد میگن بیخیال کلا بی محل کن اینجور ادما وقتی جواب ندی خجالت میکشن سعی میکنن دگ چرت نگن

وای خدالعنتشون کنه یهو دهن وا میکنن ی چی ازش بیرون میاد انگار حرف نزنن بهشون میگن لال