۱۰ پاسخ

🤣🤦من دیروز رفتم حموم هر یه دیقع یبار در حمومو باز میکردم میگفتم داره گریه می‌کنه مامانم گفت ریدم تو اون حموم کردنت بابا من پیششم نترس

ماهم همینیم گلم
😉😉

من بچمو ک روی پام میخوابونم گاهی بیدار میشه بلندش میکنم توی بغلم تکونش میدم بعد می‌بینم پاهامم دارم همزمان تکون میدم😅🤦

من حالا مطب دکنر پسرم بودم بچه بغلم بود فکرمیکردم پسرم دارا سروصدا میکنه داشتم پیش پیش میکردم یهو جاری‌م گفت آیدا صدای کارن نیست صدای بچه دیگه ایه🤣🤣🤣

چه ست خواب خشگلی داره 😍😍

هممون تباهیم خواهر نگران نباش تنها نیستی 🤭

من یه بار بشقاب غذا دستم بود داشتم حالت گهواره ای تکون میدادم 😂

عزیزم ما هم همینیم
داغونیم داغون 😵‍💫😵‍💫🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤣🤣

ما همه اینطوریم ، من شبا تو خواب پامو تکون میدم شوهرم میگه تو خوابم‌کاوه رو پاته رد بده زن😂😂

وای منم همینجوریم 🤣🤣

سوال های مرتبط

مامان یاسین مامان یاسین ۸ ماهگی
مامانا اومدم تجربه‌مو باهاتون در میون بزارم
یاسین یه هفته ای بود شیر خودم رو خیلی بد میخورد ، مثلا چنددقیقه مک میزد میخورد وسطش یهو بی دلیل ول میکرد و شروع میکرد به گریه کردن دیگه نمیخورد . حالا دو روز هم با شیر خودم هم با شیشه شیر این کارو میکرد خیلی ترسیده بودم فکر کردم دیگه نمیخواد هیچکدوم بخوره ، وقتی گشنه بود فقط یه پیمونه یا به زور دوتا میخورد . امشب بردمش دکتر گفت شیر تو گلوش نپریده گفتم چرا . گفت احتمالا ترسیده . حالا که یادم میاد دیدم راست میگه دفعه اخری که شیر خودمو خورد و اینجور شد شیر پریده بود تو گلوش منم برعکسش کردم سریع و زیادی واکنش نشون دادم . دیگه هربارم شیر منو میخورد اگه کم بود گریه نمیکرد ولی چون شیرم زیاد بود و نمیتونست کنترل کنه گریه میکرد و ول میداد . شیشه هم چند روز پیش همینجوری شد پرید تو گلوش چون تند تند میخورد و دیگه میترسه بخوره .
حالا امشب هم شیر خودم که دادم هم شیر خشک باهاش خیلی حرف زدم و سرگرمش کردیم
همسرتون موقع شیر خوردن کنارش نشست بغلش کرد خیلی بهتر خورد
مامان مانا مامان مانا ۳ ماهگی
آمدم خونه شیرم کم بودم تا گفتم شیر خشک مادرشوهرم نذاشت نه بچه باید شیر خودتو بخوره شیر شیشه چیه مگس میشه رو شیشه ،شیشه می‌افتد زمین کثیف میشه بچه اسهال میشه خلاصه نذاشت من به بچه شیشه بدم روزای اول چای شیرین میداد خیلی بچم گریه میکرد 😔😔منن تجربه نداشتم فقط با گریش گریه میکردم
بعد بیست روز میخواستم برم خونه مامانم چون زیر بغل بچم با پاهاش عرق سوز خیلی بدی شده بود من نتونستم از بچم درست نگهداری کنم چون خیلی هوا سرد بود میترسیدم که لباساشو در بیارم مریض بشه 🥹😭رفتم پیش مادرم پیش خودم میگفتم برم پیش مامانم شیر خشکم بهش میدم
موقع خداحافظی به من گفت نبینم وقتی آمدی بچه رو شیز خشکی کرده باشی 🥲🥲دلم لرزید که چیکار کنم
رفتم پیس مامانم بچمو دیگه پوشک نزد چون خیلی بد عرق سوز شده بود خیلی خیلی بد
زیر پاهاش پارچه میذاشت می‌شست عرق سوز بچم خوب شد ولی گرسنه میموند مامان گفت برو شیر خشک بگیر که بچه هم لاغره هم گریه میکنه گفتم نمی‌ذارن عممم اینجوری گفته چیزی نگفت دیگه برای من کاچی درست کرد گفت بخور پس شیرم زیاد شه ......