۱۲ پاسخ

من اینجور مواقع میگم عیبی نداره مامان الان با هم جمعش میکنیم ولی کارت خیلی خطرناک بود بوف میشی دستت یا پات درد میگیره اونوقت گریه میکنی میگی اخ مامان درد واقعا هم همون لحظه متوجه میشه منتها چون کوچیکن هنوز مفهوم خوبو بدو نمیدونن باز تکرار میکنن ولی من دین حرفو میزنم هم ترسش بریزه هم ملکه ذهنش بشه در اینده ولی در کل من تمام تلاشمو کردم محیط خونه امن باشه هر چیز خطرناکو از دسترسش دور کردم

عزیزم فعلا کاری نمیتونی بکنی فقط دورش کن...عکس العملی نشون نده
عزیزم لاهیجان متخصص کودکان کیه

ما کلا تمام شکستنیا رو جمع کردیم ک خدایی نکرده یه موقع خودش آسیب نبینه

پسر من خیلی وسیله شکسته
وقتی میشکنه بهش میگم جیزه،بده،نه نه
یاد گرفته تا چیزی خراب بشه بیوفته سریع با دست میگه وای وای وای😅نه نه
ولی خب درحد گفتار وگرنه اینجور ک مشخصه دوس داره بشکنه صداشو دوس داره.هروسیله ای دم دستش باشه میزنه ب سرامیکا صداشو گوش بده

ما که شکستنی هارو از جلو دستش دور کردیم و برداشتم کلا ولی خونه بابام یه بار یه ظرف گنده پذیرایی و شکوند فقط مامانم سریع بلندش کرد یه وقت تو پاش نره ولی انگار خودش ترسید هی ما میگفتیم عیب نداره مامان فدای سرت تا آروم شد

عزیزم اون هنوز خیلی بچه‌س و متوجه نمیشه و بهتره چیزای خطرناک و شکستنی رو جمع کنی تا یکم بزرگتر میشه

باباش میاد میگیرتش جمع میکنم بهشم میگم وای بده و خطرناکه و فلان ولی متوجه نمیشه تقریبا هر روز ام یه چیزی خراب می‌کنه و می‌شکنه 😄

سعی کن هر چیزی که خطرناکه جلو دستشه برداری که نتونه بهش دس بزنه و بشکنه...

تا سن ۲ سال بچه تربیت پذیر نیست . من کاری به کارش ندارم خودم حواسم هست که شکستنی جلو دستش نباشه

وای ننه این دخترخانوموووو😍

بچه زیر 2سال کار بد و نکن رو متوجه نمیشه اصلا
ت هرچقدر بهش بگی بازم تکرار میکنه
بنظرم وسایل شکستنی و دکوری جمع کنی خیلی بهتره تا اینکه بخوایی هی اخم و نکن بگی ب بچه

برای ۱سالو۳ماهه کاری نمیتونی بکنی فقط بایدمواظبش باشی ولی میتونی بگی وااای خطرناکه دست نزن ولب نمیتونی بفهمونی که کارش بده انشاالله۲سالگی به بعد

سوال های مرتبط

مامان نلین مامان نلین ۱۷ ماهگی
من زمانی که باردار بودم چون از همون اول بارداری ریسک دار بودم و دکتر می گفت خودتو آماده ی هر چیزی کن که حتی حین بارداری بریی اتاق عمل بارداری من از قبل برنامه ریزی شده بود خونه مون رو داده یودیم برای ساخت و یکسال رفتیم مستاجریی و تصمیم گرفتیم توی خونه ی جدیدمون با بچه بریم خلاصه من باردار شدم اونهایی که بارداری منو میدونستند می پرسیدند دوست دارید بچه تون چی باشه ما می گفتیم فرقی نداره ولی ته ته دلم دختر دلم می خواست هر کی منو می دید می گفت پسر بارداریی توی سونو ان تی دکتر گفت احتمال زیاد دختر هستش وای چقدر خوشحال شدم همسرم هم همینطور البته فرقی نداشت ولی چون فقط یه بچه می خواستیم من ته دلم دختر می خواست توی سونو تعیین جنسیت دیگه کاملا مطئمن شدیم دختره من هر لحظه توی ذهنم تجسمش کردم حتی حمام بردنشو توی ذهنم تجسم می کردم که بعد حمام موهاشو خشک می کنم و بعد در حال بستن موهای نلین هستم 😍نلین دقیقا همونی شد که توی ذهنم همیشه می آوردم چشم ایرو تیره با صورتی سفید چون توی خانواده ما چشم رنگی بودش و من چشم رنگی دوست نداشتم (خاله اش دایی اش و مادر همسرم) خدایا شکرت بابت تمام چیزهایی که آرزو کردم و برام برآورده کردیی